يکشنبه ۲ دی
یک زمستان بی کسی شعری از زهرا منصوری
از دفتر غزل نوع شعر دلنوشته
ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۱۳ دی ۱۳۹۶ ۱۹:۳۱ شماره ثبت ۶۱۹۰۹
بازدید : ۶۱۱ | نظرات : ۳۲
|
آخرین اشعار ناب زهرا منصوری
|
با رفتنت
به شهری بعدِ زلزله می مانم
پس لرزه های نبودنت ... ویرانترم می کند
پدرم بهار بود که رفت
برادرم پاییز...
حالا من مانده ام و یک زمستان بی کسی...
زهرا منصوری
|
|
نقدها و نظرات
|
سلام ممنون از لطفتان بانوی عزیز خدا همه ی اسیران خاک را مورد رحمت خود قرار دهد انشاا... موفق باشید | |
|
اللهم صلی علی محمد و آل محمد سلام خواهر بزرگوارم سپاس از حضورتان خدا رحمت کند همه ی اموات را | |
|
سلام به خواهر بزرگوارم بانو حسین زاده ی عزیز ممنون از همراهی و همدردی تان خدا همه ی رفتگان را قرین رحمت و مغفرت خود قرار دهد انشاا... باز هم سپاس از همدلی و پیشنهاد تان زنده باشید به عشق | |
|
سلام بزرگوار سپاس از حضور ونظر لطفتان | |
|
سلام خواهر بزرگوارم ممنون که خواندید سپاس از همدلی تان انشاا... که شادی مهمان دلهای همه باشد موفق وموید باشید | |
|
سلام برادر ارجمند ممنون از حضورتان پیروز باشید | |
|
سلام استاد بزرگوار ممنون از حضورتان پیروز باشید | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
چقدزیباااابود
روحشون شاد
الابذکرالله تطمین القلوب
ان شاالله که غم بره ازتودلت مهربانم