يکشنبه ۴ آذر
زلزله جهل شعری از سعید عدیلی پور
از دفتر شعرناب نوع شعر نیمائی
ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۲۸ آبان ۱۳۹۶ ۲۳:۰۸ شماره ثبت ۶۰۷۶۵
بازدید : ۳۳۴ | نظرات : ۵
|
آخرین اشعار ناب سعید عدیلی پور
|
تا وجودم همه در حصر قفس سوخته است
به در بسته تو قدرت پروازم نیست
بارالها تو که از درد دل خسته هر خسته دلی آگاهی
تو که از سر ضمیر دل هر شاپرکی با خبری
اندکی نور بتاب... بر وجود شب تاریک وطن
که از آوار شقاوت عمریست... خسته و دلزده و مهجوریم
که از آمار مصیبت عمریست... خنده را از ته دل معذوریم
بارالها تو خودت می دانی
دگر از این همه تکرار فجایع به ستوه آمده ایم
اندکی نور بتاب... بر سیاهی شب شب زدگان
تو که دانی همه اسرار نهان
به وجود تو قسم .... همه ابعاد وطن مجروح است
روح و تن زخمی و دلهای عزیزان وطن پر خون است
هیچ کس فکر دل خسته ما نیست که نیست
به بزرگی و جلالی که فقط لایق توست
اندکی نور بتاب... نوری از جنس لطیفانه عشق
عشقی از جنس خودت
تو که محبوب ترین حادثه فردایی
بی تو هر لحظه ما بیم فرو ریختن است
ما که روی گسل زلزله جهل سکونت داریم
سعید عدیلی پور
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
مناجاتی زیباست