يکشنبه ۲ دی
روزگاران شعری از مراد علی پیرگزی
از دفتر شعرناب نوع شعر آزاد
ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۱۱ آبان ۱۳۹۶ ۱۷:۱۱ شماره ثبت ۶۰۳۳۳
بازدید : ۴۱۰ | نظرات : ۸
|
دفاتر شعر مراد علی پیرگزی
آخرین اشعار ناب مراد علی پیرگزی
|
نه آوازِ هزاری کو چراغ افروختست از مهر
نه ابر آسمان گیرو
نه مردی کش برارد از دلِ سنگِ سیه آهی
آنروز
این کژاهنگِ سیاه روزگاران بود
نیارامید در من راز
کشید از می سبویی
وز دلِ تنگِ سر از هرچه سیه اویی
چه ابری کو ندارد ژاله ای
نز بهارو زندگی بویی
در من کشتی یی آراستند و کودکی درآن
به هر سالی نهادن شیرو پستان از سبویی
چنان یونس
مرا آویختند از پیش و از پس در به صد ماهی
که در وی
آزمودنهاو
پختنهاو
دردآغاز
که پایان بانگ نوشانوش
دریغا
که ات
بیچاره راهی نیست
در نوشیدنِ دردو
نخندی زین پس آیینت
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.