نی نامه ( 3 )
بهر این فرموده با مولا خدا
کشته گردد طفل او در کربلا
سر به نی باید نهد ابن تراب
خون بریزد تا شود نی پر ز تاب
نینوا گردد نیستان ازل
مثنوی گردد گلستان غزل
نی شود محرم به راز کربلا
تا ابد نالد به ساز نینوا
نی چو بشنید این سخن از کردگار
خالق یکتا در این بازار کار
رنگ از آن رخساره گلگونش پرید
جامه از تن یکسره او بر درید
نی چو لیلی شد در این وادی سرا
در پی مجنون شده او بی نوا
دیده از پیمانه پر خون کرده نی
تا به استقبال مجنون کرده پی
چون قدم در وادی مجنون نهاد
پرده های شیون خود را گشاد
دیدش آن مجنون تنی از سر جدا
پیکرش افتاده در این سر سرا
سینه چاک اندر ته گودال پست
او چو نی سر از بدن افکنده است
نی به استقبال مجنون رفته بود
دیده از پیمانه پر خون گشته بود
محمل سر گشته است این نی کنون
سر گذارد در بیابان جنون
نی گشود آن دفتر عرفان خویش
نغمه ای داد از سر حرمان خویش
این سروده دارای فایل صوتی است
اجرا : بانو فریماه
دکتر نادر مسلمی ( ن م قطره )