غزل اول
میان ابرو وچشم تو صد غزل خفته است
هزار قافیه ناب و بی بدل خفته است
شبیه باغ گلی ، شک ندارم از این رو ست
که در لبت افسانه عسل خفته است
نگاه مست تو در جان من هیاهوکرد
پس نگاه تو صد زلزله ، گسل خفته است
اگرچه زردی پاییز را به سر داری
هزار ماه بهشتیت ، در بغل خفته است
خدای خوب منی ، می پرستمت هرروز
میان کعبه آغوش تو ، هُبل خفته است
تو عطر باِغ گلی نازنین ، در آغوشت
هزار شاخه گل ، لااقل خفته است
غزل دوم
رو نمایت میدهم هر آنچه خواهی ، رو نما
گوشه ای از طاق بستان کمان ابرو ، نما
دختر اردیبهشتی ، شب ، خم گیسوی توست
طالب دیدار ماهم ، پیچش گیسو ، نما
با نگاه مست خود ، گویا طلسمم کرده ای
بشکن این افسون خدارا ، دفع این جادو نما
عطر موهای تو همچون ، شاخه ای از مریم است
در میان این پلیدی ها ، گلی خوشبو نما
دشت یکسر پرشده از گرگ های نابکار
بین این اهریمنان رخساره آهو نما
دوری از من می نکن آغوش من تقدیم تو
بوسه ای از کنج لب یا گرمی بازو نما
#امیرحسین_مقدم
تابستان ۹۶
به شعر ناب خوش برگشتید
سروده های زیبایی را هدیه آوردید
شاد باشید