يکشنبه ۲ دی
باز نشسته ماه بر خیال من شعری از فرزین مرزوقی
از دفتر صدای خاکستر نوع شعر سپید
ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۱۲ مرداد ۱۳۹۶ ۱۳:۳۶ شماره ثبت ۵۷۹۸۹
بازدید : ۳۵۰ | نظرات : ۱۰
|
آخرین اشعار ناب فرزین مرزوقی
|
باز نشسته ماه
بر خیال من
سایه میزند
اشک
به جان من
می چکد بهار قطره ای
به بار
شخم می زند
شاخ روزگار
کاش یک گلی
مینشست
به جان
پخش می شدش،
نور آسمان.
مرگ نمی گرفت
دست دخترک
اشک نمیشدش
کار زارمان
درس می گرفت
از سزای خویش
ناله نمی کرد
روزگار و نیش
بست می نشست
عشق
سر زمین
گل مینشست
بر ،
آن و این
قوز نمی جهید
پشت کوژ عمر
فقر نمینشست
بر نگاه و کین
اشک نمی پرید
بر خیال من
اشک نمینشت
بر دل وطن
دست میرسید
سهل و آنچنان
پاک میشدش
فقر از جهان
میدوید به جان
کودکان و پیر
خنده مینشست
بر لبانی سیر
کاش آسمان ابری تازه داشت
مچکید ازش
گل به جای خاش
میدوید
چنان
دخترک به جان
سوت می کشید
ماه و آسمان
برق مینشست
بر عذاب و فقر
شادی مینشست
بر سرا و تخت
این غصه باز
یک ترانه شد
اشک میچکید
یک بهانه شد
چون غم از دلم
شعله میکشد
این گلایه هم
ضجر می کشد
جان می دهم
چون برای دوست
عمر هدیه ایست
کز سرای اوست
خیر پیشکش
عمر پاکتان
پاینده باد
ایرانمان
فرزین .م
|
نقدها و نظرات
|
با سلام و هزاران درود از حضورتان خرسندم مهربان خیلی ممنون و سپاس | |
|
سلام و هزاران درود استاد انصاری عزیز بسیار خرسندم از حضورتان مهربان و چشم به راه آثار برجسته و زیبای شما درودها بزرگوار | |
|
سلام و هزاران درود استاد پارکی عزیز بسیار خرسندم از حضورتان مهربان و چشم به راه آثار برجسته و زیبای شما درودها بزرگوار | |
|
با سلام و هزاران درود از حضورتان خرسندم مهربان خیلی ممنون و سپاس | |
|
با سلام و هزاران درودمهربانو از حضورتان خرسندم مهربان خیلی ممنون و سپاس | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.