سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 25 آبان 1403
    14 جمادى الأولى 1446
      Friday 15 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲۵ آبان

        زنهار که دلبسته ی این شهر بمانم

        شعری از

        حسین دلجویی

        از دفتر بخاطر چشمانش نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۸ مرداد ۱۳۹۶ ۱۹:۴۷ شماره ثبت ۵۷۸۸۹
          بازدید : ۴۵۶   |    نظرات : ۲۶

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر حسین دلجویی

        شهریکه در آن عشق غریبانه بمیرد
        عشق و هنرش پیرو ، پروانه بمیرد

        درمحفل جام وغزل وساغروساقی
        حسرت بدلی گوشه میخانه بمیرد

        معشوق به پیمانه و عاشق سر پیمان
        یک دل همه در حسرت جانانه بمیرد

        در سایه  صد کاخ بر افلاک کشیده
        صاحب نظری گوشه ویرانه بمیرد

        افسانه سرایان همه مهجور بکنجی
        افسانه شوند آخر و افسانه بمیرد

        گیسوی پریشان شده کودک کاری
        در خواب نوازشگر یک شانه بمیرد

        یا اشک فقیرانه گل گونه ی شرمی
        جاری شده بر گوشه کاشانه بمیرد

        صدچشم عفیف ودل سرشار نجابت
        در جاده ی بی ارزش یارانه بمیرد

        آنجا که گل نغمه  عشاق به ترفند
        بیگانه تر از شاعر و بیگانه بمیرد

        بگذار که بی منت نامرد ، سر ِدار
        حـلاج بـماند دل و مـردانه بمیرد

        زنهار که دل بسته این شهر بمانم
        شهری کـه هنرمند غریبانه بمیرد

        حسین دلجو
         
         
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        دوشنبه ۹ مرداد ۱۳۹۶ ۱۳:۴۷
        درود استاد عزیز
        به شعر ناب خوش برگشتید
        مقدمات گرامی
        شاد باشید خندانک
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        سه شنبه ۱۰ مرداد ۱۳۹۶ ۱۲:۴۷
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک
        ارسال پاسخ
        حسین دلجویی
        حسین دلجویی
        سه شنبه ۱۷ مرداد ۱۳۹۶ ۱۳:۴۳
        درود بر جناب استکی بزرگوارم
        سپاسگزارم استادم

        گر که از غم ننوشتیم و نجابت کردیم
        علت آن نیست که بر فاصله عادت کردیم
        .
        گفتن این که تو ارزنده ترین عشق منی
        اعترافی ست که کردیم و شهامت کردیم
        .
        بی تو زیبایی چشـمان تو را حک کردیم
        بی تو پشت سر لب های تو غیبت کردیم
        .
        گر چه یک عمر ز درد تو به خود پیچیدیم
        گر چه خود در تب عشق تو عقوبت کردیم
        .
        قدرت عشق تو نگذاشت که پنهان بکنیم
        زین سبب با همه از چشم تو صحبت کردیم
        .
        تو حلالم کن و اینبار ببخشم که به شوق
        قصه ی عشق تو شفاف روایت کردیم
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        سه شنبه ۱۰ مرداد ۱۳۹۶ ۰۸:۵۰
        شهری که در آن عشق غریبانه بمیرد
        عشق و هنرش پیرو ، پروانه بمیرد

        درمحفل جام وغزل و ساغر و ساقی
        حسرت به دلی گوشه ی میخانه بمیرد

        خندانک خندانک
        درود استاد!
        غزل های دلتان عاشقانه باد!
        خندانک خندانک
        حسین دلجویی
        حسین دلجویی
        سه شنبه ۱۷ مرداد ۱۳۹۶ ۱۳:۴۸
        درود بانو حکیمی بافقی گرامی
        واقعا شرمنده فرمودید بزرگوار
        براتون ارزوی بهترین هارو دارم
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        منم که اینروزا هم گرفتار و هم تنبل
        البته مدیونید که فکر کنید از بُعد شیرازی بودنم میگم خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        شاد باشید زهرا بانوی گل
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        شعرهایت چقدر زیبایند
        چون سحرگاه و جنگل و باران

        شعرهایت چو شهد لب شیرین
        مثل انگور فصل تابستان

        شعرهایت شمیم دل دارند
        مثل دلبر ، شبیه دل داران

        شعرهایت شبیه باغ ارم
        دسته ای گل بدست گلکاران

        یا شبیه نفوذ چشمانت
        که گرفتار می کند آسان

        شعرهایت بخوان که میخوانند
        بادها در مسیر دشتستان

        شعرهایت ببر که می بردند
        عاشقان با گل و دل و دامان

        شاعران جمله از برش کردند
        بیتهای سلیس و ناب و روان

        شعرهایی که نام تو حک کرد
        تا ابد در کتیبه ی دل و جان

        حالیا با تمام شاعری ات...
        میتوانم نبود مشتری ات؟

        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        لیلا باباخانی (سما الغزل )
        دوشنبه ۹ مرداد ۱۳۹۶ ۰۶:۳۳
        سلام حضرت استاد بزرگوارم
        بسیاااااار عالی و قابل تامل خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک توصیف دنیای بدون عشق خندانک
        عالیییییی بود خندانک خندانک
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        سه شنبه ۱۰ مرداد ۱۳۹۶ ۱۲:۴۷
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک
        ارسال پاسخ
        حسین دلجویی
        حسین دلجویی
        سه شنبه ۱۷ مرداد ۱۳۹۶ ۱۳:۴۵
        درود بر سما الغزل نازنین
        سپاسگزارم مهربانوی مهر و ادب
        دلبر من ، ماه من، زیبای من
        ماه تاب بزم شادی های من

        ای دو چشمانت پرند و پرنیان
        ای نگاهت اطلس و دیبای من

        ایکه لبخندت به رزم غصه ها
        نوشداروییست جان افزای من

        خنده هایت ظلمت یلدا شکست
        طول گیسوی تو شد، یلدای من

        جایتان در مصدر قلب من است
        جای تو، جای خدایم ، جای من

        رمز چشمت رمز و راز کائنات
        عشق من ، سرمایه والای من

        در نجابتهای چشمت زندگیست
        قطعه ی الماس بی همتای من

        کشور جانم گرفتی، دستخوش
        خان چنگیزی به استیلای من

        تابش خورشید و« ناهید» ، منی
        هستی من، حال من،فردای من

        نازنینم ، دوستت دارم ، بدان
        دخترم ،تک گوهرم ،دنیای من
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        سینا دژآگه
        دوشنبه ۹ مرداد ۱۳۹۶ ۱۲:۰۱
        سلام و عرض ادب جناب دلجویی بزرگوار
        بسیار زیبا سروده اید.
        آموختم و لذت بردم
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        افسانه سرایان همه مهجور بکنجی
        افسانه شوند آخر و افسانه بمیرد
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        چه توصیف زیبایی از دنیای بی رحم ما انسانها!!!

        در اوج باشید خندانک خندانک
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        سه شنبه ۱۰ مرداد ۱۳۹۶ ۱۲:۴۷
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک
        ارسال پاسخ
        حسین دلجویی
        حسین دلجویی
        سه شنبه ۱۷ مرداد ۱۳۹۶ ۱۳:۵۰
        درود سینا جان
        بی نهایت ممنون وسپاسگزارم بزرگوار
        بله دوست عزیز...و بالطبع شاعرا هم حساس
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        گر که از غم ننوشتیم و نجابت کردیم
        علت آن نیست که بر فاصله عادت کردیم
        .
        گفتن این که تو ارزنده ترین عشق منی
        اعترافی ست که کردیم و شهامت کردیم
        .
        بی تو زیبایی چشـمان تو را حک کردیم
        بی تو پشت سر لب های تو غیبت کردیم
        .
        گر چه یک عمر ز درد تو به خود پیچیدیم
        گر چه خود در تب عشق تو عقوبت کردیم
        .
        قدرت عشق تو نگذاشت که پنهان بکنیم
        زین سبب با همه از چشم تو صحبت کردیم
        .
        تو حلالم کن و اینبار ببخشم که به شوق
        قصه ی عشق تو شفاف روایت کردیم

        خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        غلامرضا مهدوی (مهدوی)
        دوشنبه ۹ مرداد ۱۳۹۶ ۱۳:۱۰
        بگذار که بی منت نامرد ، سر ِدار
        حـلاج بـماند دل و مـردانه بمیرد

        زنهار که دل بسته این شهر بمانم
        شهری کـه هنرمند غریبانه بمیرد
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک

        سلام استاد
        خندانک خندانک خندانک
        حظ بردم
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        سه شنبه ۱۰ مرداد ۱۳۹۶ ۱۲:۵۱
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک
        ارسال پاسخ
        حسین دلجویی
        حسین دلجویی
        سه شنبه ۱۷ مرداد ۱۳۹۶ ۱۳:۵۱
        درود جناب مهدوی بزرگوار
        بی نهایت سپاسگزارم

        با همان یادی که یکشب را کنارت مانده ام
        تا ابد در کوچه های انتظارت مانده ام

        کوچه اما انتهایش خورد ، کوی بی کسی
        کوچه ای از بیکسی ها بی قرارت مانده ام

        مثل دردی مبهم از بیدار بودن خسته ام
        در بلندیهای اشکم سخت زارت مانده ام

        در همان یلدا که فالم را گشودم خواجه گفت
        از خودت دلخسته ای،از اینکه یارت مانده ام

        فـال تا آمد مرا گفتی که دیگر ، مُرده دل
        وز همان جا تا به امشب، داغدارت مانده ام

        خوب میدانم که دنیا جز قماری بیش نیست
        من ولی در حسرت بُردی ، خمارت مانده ام

        بر شمال چشم بارانی خود دل دادم و....
        از همین یلدا به سودای بهارت مانده ام

        خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        فریبا غضنفری  (آرام)
        دوشنبه ۹ مرداد ۱۳۹۶ ۱۴:۴۰
        عالی عالی عالی
        ممنون استاد
        🌹🌹🌹
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        سه شنبه ۱۰ مرداد ۱۳۹۶ ۱۲:۵۱
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک
        ارسال پاسخ
        حسین دلجویی
        حسین دلجویی
        سه شنبه ۱۷ مرداد ۱۳۹۶ ۱۳:۵۴
        درود بر شما
        سپاسگزارم فریبا بانو گرامی
        خندانک خندانک خندانک
        امشب غزل بر موج دریا مینویسم
        از بس تو را پایین وبالا مینویسم


        امشب بنام سادگی های زلالت
        من شعر هایم را چه زیبا مینویسم


        امشب جریمه های مشق چشمهایت
        تا صبح روی آب و بابا مینویسم


        امشب تو را دارم و تا پایان شعرم
        من های خود را جملگی ما مینویسم


        امشب خدا هم عاشق اشعار من شد
        از بس که چشمانت فریبا مینویسم


        امشب تمام دوست دارم های دنیا
        یکجا برای تو همین جا مینویسم


        امشب تمام مهربانی ها ی عالم
        من پای چشمانی فریبا مینویسم
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
         موسی عباسی مقدم
        دوشنبه ۹ مرداد ۱۳۹۶ ۱۵:۲۷
        درود بزرگوار زیبا بود خندانک خندانک خندانک
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        سه شنبه ۱۰ مرداد ۱۳۹۶ ۱۲:۵۱
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک
        ارسال پاسخ
        حسین دلجویی
        حسین دلجویی
        سه شنبه ۱۷ مرداد ۱۳۹۶ ۱۳:۵۵
        درود بر شما
        سپاسگزارم جناب عباسی بزرگوار

        صبحی که طلوعش گل لبخند تو باشد
        تا شب همه جا عطرِ فرایند تو باشد

        گیرم همه شهر دل ما مسخ تو گردید
        میمند دلم ،شهرک «میمند» تو باشد

        گیرم همه فارس سر خال تو دادیم
        شیراز گرو دار لب قند تو باشد

        گیرم که دل کشوری از ریشه ربودی
        ایران همه تاراج ز ترفند تو باشد

        اما به خدا باز سر از عهد نپیچیم
        وقتی دل ما در خط سوگند تو باشد

        ما روز ازل دل سِپرِ درد تو کردیم
        گفتیم که در بند و پدافند تو باشد

        ما دل که نداریم همین کلبه ی ویران
        عمری است بنام تو و پابند تو باشد

        بگذار بنالیم چو قمری که در این جمع
        غیر از تو کسی نیست همانند تو باشد

        برگرد بیا چونکه به یاد تو در این شهر
        مضمون غزل شهد شکر خند تو باشد
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        معفر صید محمدی (هاوار)
        سه شنبه ۱۰ مرداد ۱۳۹۶ ۰۸:۴۰
        درود بر شما جناب دلجو
        بسیار زیبا دستمریزاد استاد گرامی خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        در سایه صد کاخ بر افلاک کشیده
        صاحب نظری گوشه ویرانه بمیرد خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        سه شنبه ۱۰ مرداد ۱۳۹۶ ۱۲:۵۱
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک
        ارسال پاسخ
        حسین دلجویی
        حسین دلجویی
        سه شنبه ۱۷ مرداد ۱۳۹۶ ۱۳:۵۶
        درود جناب محمدی گرامی
        بی اندازه ممنون و سپاسگزارم
        محبت فرمودید بزرگوار
        خندانک خندانک خندانک
        وقتی اوستای لبت ، وا میگذاری
        بر تاق کسرای دلم ، پا میگذاری *


        وقتیکه با فردای خود یوسف ترینی
        پا روی دنیای زلیخا می گذاری


        شبها که میپاشی شمیم نسترن هات
        ششدانگ باغی را به یغما میگذاری


        نامهربانی از لبت بد نیست، اما
        با مهربانان طرح دعوا میگذاری


        شبهای حاتم بخشی ات ،هرچند ما را
        در فی سبیل الله ، خود وا میگذاری


        این عمر بیمقدار طی شد ،باز تا کی
        پیمان امروزت به فردا می گذاری ؟


        هرچند سیبت سهم آدم نیست ،اما
        در تار و پودم نقش حوا میگذاری


        در جمع مشتاقان ،کنار اسم دلجو
        با عشوه ای پیوسته منها میگذاری
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        یدالله عوضپور    آصف
        سه شنبه ۱۰ مرداد ۱۳۹۶ ۱۳:۲۸
        درود بر استاد فاضل
        جناب دلجووی گرامی
        همواره ازجام جمت پیمانه می گیرم
        همچون همیشه عالی سروده اید خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        حسین دلجویی
        حسین دلجویی
        سه شنبه ۱۷ مرداد ۱۳۹۶ ۱۳:۵۸
        درود جناب عوضپور نازنین مرامم
        ارادت دارم قربان
        بی نهایت ممنونم بزرگوار
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        اسپندم و به یاد تو رفته جوانی ام
        تا کی مرا به دور سرت می پرانیم

        تو نو بهار ترین ، سبزه ای و آب
        من آذرم ، همانکه ز جُورت خزانیم

        حالی بپرس و موعد میعادمان ببخش
        تا کی به وعده پشت سرت میکشانیم؟

        آری، منم همانکه به خوابت سرک کشید
        آری تویی همانکه به خوابم ، همانی ام

        آیا که در توان تو تاب وداع هست؟
        آیا به آه بدرقه ای ، می رسانی ام ؟

        از من مپرس دوست کجا میروی ، چرا؟
        از من مخواه ، هیچ ، بدانی نشانیم

        ما را ببخش ،کودک طبعم لطیف نیست
        ما را ببخش و خط خطی ناگهانی ام

        ما را ببخش آرش بی مرز قصه ها
        ما را ، ببخش حضرت ابرو کمانیم

        تو از دیار حافظی و از تــبار شعر
        من منزوی ترین غزل ، بایگانی ام

        حسین دلجو
        ارسال پاسخ
        کامکار پیشوا
        چهارشنبه ۱۸ مرداد ۱۳۹۶ ۱۹:۱۵
        سلام استاد عزیز

        من از بیت چهارم غرق غرقم
        مرا با حال خود بگذار و بگذر
        منِ شاگردِ محتاجِ غزل را
        پی امثال خود بگذار و بگذر
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        3