پنجشنبه ۱ آذر
|
دفاتر شعر مصطفی راهپیما ، راپی
آخرین اشعار ناب مصطفی راهپیما ، راپی
|
یکی با ماندن فاسد شد یکی با رفتن خاطره
دلی که پناه نداشت ولی برای دیگران قاهره
نوزادی که اشک میریزد به خنده های قابله
تنی که در آغوش ها خوابید با روحی باکره
خسته از این رسیدن های هم دست فاصله
مقتولی که اشک میریزد به وجدان قاتلش
در دنیایی پر چراغ که بازار شمع راکده
دنیایی که وکیلش در دفاع از خود ساکته
دنیایی که حرام است شنیدن صدای هایده
دنیایی که ستمگر میگوید خدایم شاهده
دنیایی که طبیبش علم اقتصاد را وارده
دنیایی که بی حیا مقدس شد نجابت فاحشه
دنیایی که قهرمانش برای نان مدالش را بده
دنیایی که جنگ نرمش سلاحش راکته
در دنیایی که اختلاس گر درس قناعت را بده
در همین دنیا مینویسم تا مدادم پا بده
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.