عزّت نفس

سلام استادبزرگوارم
زیباوحکیمانه بود
البته کمی ادامه می دادین بهتربود

درود گرامی

سلام و سپاس بابت خلق این زیبایی

درودها

بر شما

این سروده گرچه در قالب مثنوی همیشه برای اقوال وحکایتهای طولانی به ذهن متبادر میشود

ولی با حفظ شوون قالب مثنوی بازهم موفق بوده

واتقان در کلام خیلی خوب بود و انسجام معنی هم مزید بود بر
حسن و زبان یکدست و روان بود
ومهمتر تعهد و پیام بود که بر جسته بود به نحو احسنت

وپایان بخشی هم عالی بود

و این جاداشت که بیشتر به طول کلام افزون شود و این انتظار در مخاطب بیشتر جان می گرفت که هدف از این ادبیات
واین مشقات که بکار رفته چیست و کنجاوی بر می انگیخت

ونکته ای که به نظر رسید در پایان بود مقداری تنا فر معنایی در ترکیب \" آدم دون\" بود چون لفظ آدم را معمولی به کار نمی بریم بل آنرا برای کسی که خصوصییات نیک آدم بودن را دارد به کار می بریم و آدم به معنی انسان را بطو ر معمول
در محاوره یه کا ر می گیریم و \"دون\" اگر جمع بسته می شد و یا هر تعبیری که بیانگر پستی انسانهای پست بهتر بود شاید ،

در کل موجز بود و در هم تنیده و خوب گرچه این خود با ذهنییتی که ما از مثنوی داریم مقداری در تناقض ست اما موفق وخوب و مقداری باید دست به نوآوری هم زد در معانی ولفظ و اینگونه شاید مسبوق به سابقه باشد که با روح نو آوری کمی زاویه داشته باشد
وحرفی که هست شما که خود ناقدید چرا تیک نقد رو بستید که بهتره باز باشد بزعمم
چون نقض غرض میشه

درودتان و دستمریزاد

نگاهی بود از سر ارادت و لیاقت این سروده

و

با سلام و احترام
بسیار زیبا

درود بر حکیم عزیز زیبا بود بزرگوار

با سلام و عرض ارادت

جناب حکیم شاعر توانا

ایکاش که کاملش کنید ..

درود استاد بزرگوار
زیبا سرودید و پرمعنا
زنده باشید به مهر

سلام وعرض ادب جناب حکیم
نقدهای زیادی در این مدت از شما خواندم ...ای کاش حداقل خودتان رعایت می کردید....((حکایت آن نباشد که فقط می گوید برای مردم اما خودش .........))
اینگونه جمله بندیها امروز باب نیست...فرقی نمی کند در چه قالبی با چه محتوایی باشد...یا حتی به زبان معیار ویا کهن...
استفاده ((گر ...چو....بمانم شوم/بسوزم شوم/
ویا اصلا این مصرع:

((روم پای بی کفش در خارزار))
جمله بندیش را خودتان قضاوت کنید ونمره بدهید
بالاخره از اساتید انتظار بیشتری میرود

البته اینها نظر شخصی بنده هست
واگر گزینه ی نقد هم باز بود ...به هیچ عنوان تیک نقد را نمیزدم ...چون این سروده واقعا قابلیت نقد را ندارد

ببخشید ./

درود استاد گرامی
زیبا و خواندنی و آموزنده سرودید
احسنت بر شما و کلام ناب شما

سلام و سپاس شاعر گرانمایه

متاسفانه امروز همنشین شده ایم

و اساسا بنیان های فکری جامعه از انسان های دون مایه گرفته است

امید روزی آرزوی شما محقق شود...................

سلامی مجدد
وقتی خودتان به خودتان نمره ی بیست میدهید..دیگر حرفی برای گفتن نمی ماند...خیر بنده ابدا نقاد نیستم...
اگر واقعا ادعایی ندارید ...غرورتان را زیر پا بگذارید واز استادی دیگر در مورد این مصرع نظر بخواهید
تا بنده هم پی به اشتباهم ببرم
لب کلام اینست که از شما انتظار بیشتری میرود بداهه بودن سروده دفاعیه خوبی نیست

برقرار باشید بزرگوار

درود به استاد حکیم

آموختم از حسن سروده وفرمایشات
عزیزان ؛ دست حق نگهدار

سلام ودرود حضور استاد حکیم
جسارتاً بنده بواقع اصولاً نه خود را شاعر و نه نقاد می دانم لیکن نکته ای که در ارتباط با نقد جناب صادقی بنظرم می رسه اینکه اگر شاعری به شعر خود نمره بیست بدهد دیگر جایی برای به اشتراک گذاشتن شعر و ملاحظه نظرات و احتمالا نقد دیگران باقی نمی ماند و بمانند مسابقه ای می ماند که قبل از شروع بازی یک طرف خود را برنده بداند که در چنین شرایط انجام آن مسابقه معنی و مفهوم خود را از دست می دهد و لذا هرچقدر هم شعرمان از نظر خودمان عالی باشد باید این حق را به دیگران بدهیم که خلاف عقیده ما نمره پایین تری بدهند .
با عرض معذرت و تشکر از جنابعالی و جناب صادقی که هر دوی شما بزرگواران از اساتید محترم هستید .

سلام و عرض ادب و احترام حضور استاد حکیم
استاد جنابعالی خودتان بدواً بحث نمره را مطرح فرموده اید و حقیر هم جسارتاً عرض کردم اگر قرار است به شعری نمره ای هم داده شود بهتر است شخصی غیر از صاحب اثر این کار را انجام دهد . ضمن آنکه شعری به اشتراک گذاشته می شود و نظرهای مختلفی ابراز می شود و به آن رای داده می شود نوعی نمره و امتیاز دهی هم مطرح است تا شاعر ، بخصوص شاعران جوان بتوانند با بهره گیری از این نظرات و امتیازات خود را بسنجند و پیشرفت نمایند ‌ . در هر صورت بنده شخصاً به جنابعالی علاقمند بوده و نقدهایتان را به دقت می خوانم و شما را شخصی ادیب و منصف دیدم و اکنون نیز امیدوارم رنجشی از بنده نداشته باشید . ضمن آنکه در خصوص سایر مضمون بحث بنده عرض کردم نه شاعر حرفه ای و نه منتقد نیستم و لذا دخالتی ننمودم . امیدوارم فرصتی داشتید به سروده های بنده هم نظری داشته باشید . امید که این بحث های جزئی و کاری موجب افزایش رفاقتها و دوستی ها بین حقیر و جنابعالی و جناب صادقی شده و هرگز رنجش و ناراحتی نباشد . با تشکر و سپاس فراوان

سلام وعرض ادب بزرگوار
نظر شخصی بود...شاید به کل در اشتباه باشم ودر این بحر به قول شریفتان ..اینگونه باید سرود پس اطلاعاتم ناقص است...
نمی خواهم خدای ناکرده این بحثها باعث دلخوری واز این حرفها شود...
چرا که حقیر به نقدهای اساتید بزرگواری چون شما محتاجم...
بنده ان رباعی را که دو مسابقه ارسال کرده اید را خیلی خیلی حرفه ای وعالی میدانم..وهمانطور شعر قبلیتان در مسابقه ی قبلی....از این رو نظرم را اینطور نوشتم...
نماز روزهاتون قبول..التماس دعا دارم../

سلام برادر عزیز اعر توانا
عالی بود احسنت

درود سلام بر شما عزیز فرهیخته
از محضرتان می آموزم
موفق باشید بزرگوار

برایم دوصد بار بهتر از این
که با آدم دون شوم همنشین
سلام

بسیار زیبا سروده اید

خواندم و آموختم
سپاس

جهان گر برایم چو زندان شود
تنم طعمه ی گرگ هر آن شود
گرسنه بمانم شوم ناتوان
بسوزم،شوم دود در آسمان
روم پای بی کفش در خارزار
تنم تکّه پاره کند روزگار
برایم دوصد بار بهتر از این
که با آدم دون شوم همنشین
لذت بردم استاد ، عالي و تاثيرگار
دستمريزاد

شاعر گرامی
جناب حکیم
به دور از این حرف و حدیث ها ...مهمترین عنصر شعر جذب مخاطب است . بی انصافی ست اگر بگوییم دلنشین نیست و بازهم بی انصافی ست اگر بگوییم معنا گرا نیست و نکات بسیار مثبت دیگر که عزیزان و خود شاعر بدان پرداخته...
در هر حال من به اندازه ی وسعم لذت بردم و کسب فیض شد

متشکرم
سلام

درود ها جناب حکیم عزیز
در بحث ها دخالتی نمی کنم و فقط عرض ادب می کنم
برقرار باشید