سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        تماشا

        شعری از

        سید مهدی نژادهاشمی

        از دفتر زنبق های وحشی نوع شعر ترانه

        ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۲ خرداد ۱۳۹۶ ۱۲:۳۷ شماره ثبت ۵۶۰۲۸
          بازدید : ۷۵۹   |    نظرات : ۳

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر سید مهدی نژادهاشمی

        این بهترین حس ِ که دارم من 
        جون دادن ِمن پای تو هیچه 
        تو آسمونو خوب می فهمی 
        روحم داره با تو یکی میشه 
        مثل کبوتر های جلدی تو 
        که میشینن بالای این شاخه
        این شاخه ای  که تا ابد تنها
        دوستت داره دوستت داره آخه
        نقاشی دست خداونده 
        زیباترین عشقی که من دیدم 
        زیباترین کس که نشونیشو 
        از مردم این شهر پرسیدم 
        آرامشم با طعم شاتوته
        وقتی ریه هام از تو پر میشه 
        فک می کنم آغوش  احساسم 
        داره درونم از تو پرمیشه 
        با اون نگاه غرق احساست 
        عاشق ترین مرد زمینم کن 
        یک لحظه کاری کن کبوتر شم 
        با آسمون امشب قرینم کن 
        اخه نگاهت عالمی  داره 
        که آسمونو می شه معنا کرد 
        با قطره ی اشکی که می افته 
        میشه دل هرکس رو دریا کرد 
        برمی دارم من هم نگاهم  رو 
        جونم داره از تن جدا می شه
        هر  کس تو رو دیده اینو گفته
        داره به پای تو فدا می شه 
        یک آسون دلتنگ چشماتم 
        انگار که راهمو گم کردم 
        دستم چقد کوتاهه از دستات 
        باید به سمت خونه  برگردم
         
        نگاهِت پُر از موجای روشنه
        تو هم دوس داری جذب دریا بشی
        تو هم دوس داری نیمه شب روبه ماه
        بشینی و محو تماشا بشی 
        نسیم ِ بهشت ِ دارِه می وزه
        که می پیچه دورِ پرو بال تو 
        دلِ آسمون تو تنت جا شده
        که می پرسه ماه از همه حال ِتو
        چه حال خوشی داری امشب ، بگو
        دلت پیش ِ کی گیره که روشنه
        چشات توی رگبار بارون و باد
        داره به خیال ِ کی سر می زنه
        نگفتم نرو سد راهت بشم
        نگفتم بمون تا پشیمون بشی
        نگفتم نرو تا که بادیدن ِ ...
        خودت توی آیینه داغون بشی
        سرت گرم ِ عشق ِ دلت غرق خون
        داره می تپه تا پرنده بشی
        قفس داره دنیا بقدر زمین
        که دوس داره از خاک کنده بشی
        برو زیر بال و پر دیگرون
        نگو دل سپردم به هر چی  بشه
        نگو دست تقدیر این فاصله
        نصیبت چی بوده و یا کی می شه 
        دلم روشنه تو کبوتر شدی
        که قد می کشم با تو تا آسمون
        نمی گم بمون یا نرو ، صبر کن
        فقط قبل رفتن به یادم بمون 
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        چهارشنبه ۳ خرداد ۱۳۹۶ ۱۷:۴۷
        درود گرامی
        ترانه زیبا و طولانی خندانک
        میرعبدالله بدر
        چهارشنبه ۳ خرداد ۱۳۹۶ ۰۷:۰۱
        سلام و درود بر شما
        زیبا سروده اید خندانک
        قلمت در اوج اندیشه های ناب خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        ابوالحسن انصاری (الف رها)
        چهارشنبه ۳ خرداد ۱۳۹۶ ۱۳:۱۶
        خندانک خندانک خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        7