تو
چون گل نوروزی
من هم پر بارانم
شبنم به چه کار آید
تا چشم تری دارم
۳
هنوز
بوی تو رنگ دل دارد
گلی که می روید
در آسمان خیالی ام
۴
شاید!
عشق همین بود
که هی هی نگاه تو
دل دل نبض من شود
وقتی رمیدی
به ساعت گرگ و میش
با نی نی لب های او
۵
مشت
بر سینه زند- دل
چو اسیری به دری
چون صدای نفس
ات
ازدر و دیوار آمد
۶
شکوفه ام
تو!
گیلاس هایت را
به شراب نزدیک کن
خمیازه ی غزل !
پنهان ترین
بوی تن ات را
آرام
آرام
بیدار می کند
۷
با خواب نگاه ت حرف بزن
لب های باز
طعم بوسه را
انکار می کنند
۸
به امید صبح وصال
پوست شب را ورق زدم
نسیمی عریان
شهاد می دهد
یک بغل شبنم
گل عروس را
به خلخال آراسته بودند
۹
کپی نگاه مونالیزا
در اتاق خوابم
تبسمی زیبا
از متجاوزی آشنا
به حریم حصوصی ام
۱۰
هنر
چیزی نیست
مگر!
مکاشفه ی رازهای پنهان هستی !
مثل کشف عطر نگاه تو
به هنگام شکفتن گل های وحشی
۱۱
کلبه ای در جنگل
پنجره ای مهتابی
من و بی تابی می
ماه و محبوبه ی شب
۱۲
می خواستم
به تو فکر کنم
دور تر از فکر
رفته بودی
یک کار
برایم مانده
شستن و رُفتن رویا
به همت دریا
۱۳
نگاه اش را باریک کرد
جذابیت چشمهایش
دو چندان شد
این بود
حدیث آینه
از یاس موهایم
۱۴
گفتم
به حرمت چشمهایت
نگاه را
دوست دارم
با تفرعن
نگاهم کرد
حد اقل شبیه لبخند ژکوند
۱۵
برای رهایی
از قید تعلق
بر مذهب عشق
کافر شدم
بی آنکه
بدانم
عطر نگاه اش
مدام!
به حریم شخصی ام متجاوز می شود
۱۶
زندگی را به تن تقدیر دوختم
سرنوشم
فاصله ی کوک ها شد
۱۷
هنوز
خروس نخوانده بود
که رایحه ای تند
از پیراهن شب
به تنم تنها شد
۱۸
لب های
دریا
خنده ها را
افسانه کرد
وقتی
پرواز آبی
از آسمان خیال
خالی شد
۱۹
دست دلم را
لرزیدی
موی سپیدم
رو سیاه شد
۲۰
چنگ باد
بر شعله های زرد
خون می رقصند
بر گ ها
با خاطرات سبز
باغ شعرم
چه پاییز غریبی دارد
------
شهر از: صحبت
بسیار زیبا و دلنشین بود ند