جمعه ۷ دی
|
دفاتر شعر صحبت پارکی ( صُبی )
آخرین اشعار ناب صحبت پارکی ( صُبی )
|
مطایبه بین من و حمید مصدق وفروغ فرخزاد
جسارتا !
از: صحبت
-
سیب دندان زده
در دست که بود ؟
به تفرعن
تو !
به من خندیدی
به نجابت
من !
تبسم کردم
*
و ندانستی..
که غضب
.در دل من
ترس نکاشت
*
.باعچه معیارنگاه !
باغچه
اعجاز نفس های تو! ای مظهرعشق
عطر سیب بود
که من ار باغ شما می چیدم
*
باعبان دبر رسید
ململ صورتی ی باغ درید
سیب سرخ تن تو
قاپ خدا را دزدید
*
نبض عشق
با تپش رویش برگ
به هوای دم تو
از پس پرچین شنید
*
وقتی خورشید دمید
لنگر خواب نگاه ت
در دل ام
می رقصید
جای دندان زده را
کرم درختی لولید
*
باغ ت آباد پدر
فصل انگور و انار
بال و پر
تیزشود از
زمزمه دروقت قرار
*
من و مستی حوا
پا به ماه
ثمن یخس زدیم
روضه ی رضوان ات را
*
تو که باشی آدم.
دشت و دریا به کمین
روی پندار زمین
گرمتراز باع عدن
بهتر از خانه ی امن ...
*
تو!
فقط آدم باش
آنک
از چشم حوا
درنگاهی گذرا
بازی آخر ابلیس و خدا
باد هوا خواهد شد
------------------
شعر از: صبی/ صحبت
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
------
حمید مصدق:
تو به من خندیدی و نمی دانستی؛
من به چه دلهره از باغچۀ همسایه سیب را دزدیدم؛
باغبان از پی من تند دوید؛
سیب را دست تو دید؛
غضب آلود به من کرد نگاه؛
سیب دندان زده از دست تو افتاد به خاک؛
و تو رفتی و هنوز؛
سال هاست که در گوش من آرام آرام؛
خش خش گام تو تکرار کنان می دهد آزارم؛
و من اندیشه کنان غرق در این پندارم؛
که چرا باغچۀ کوچک ما سیب نداشت؛
------
پاسخ فروغ فرخزاد به حمید مصدق
من به تو خندیدم؛
چون که می دانستم؛
تو به چه دلهره از باغچۀ همسایه سیب را دزدیدی؛
پدرم از پی تو تند دوید؛
و نمی دانستی باغبان باغچۀ همسایه؛
پدر پیر من است؛
من به تو خندیدم؛
تا که با خندۀ خود پاسخ عشق تو را خالصانه بدهم؛
بغض چشمان تو لیک؛
لرزه انداخت به دستان من و
سیب دندان زده از دست من افتاد به خاک؛
دل من گفت: برو!
چون نمی خواست به خاطر بسپارد؛
گریۀ تلخ تو را؛
و من رفتم و هنوز؛
سال هاست که در ذهن من آرام آرام؛
حیرت و بغض تو تکرار کنان؛
می دهد آزارم؛
و من اندیشه کنان غرق در این پندارم؛
که چه می شد اگر باغچۀ خانه ما سیب نداشت؛
|
|
نقدها و نظرات
|
نازنین شاعر سرکار خانم زهرا حکیمی با سپاس بسیاراز لطف حضور و منش نگاه شاعرانه ی شما ادیب داننده. برایت شادی و سر فرازی متشکرم سلام
| |
|
ادیب داننده بهارک عزیز برای شما شاعر عاطغه ها | |
|
مهر بانوی بزرگوار سرکار خانم عجم مهرتان ماندگار سلام
| |
|
شاعر توانا جناب رمزی عزیز با سپاس بسیار از الطاف ادیبانه ی شما شاعر فرزانه متشکرم سلام
| |
|
مهربان شاعر نازنین دخترم بهارک عزیز حضئر ارزشمندتان آموزنده است سلام
| |
|
شاعر فهیم جناب حمید خان عزیز لطف عالی زیاد متشکرم سلام
| |
|
شاعر فرهمند حناب راد صادقی عزیز با تشکر بسیار از الطاف ادیبانه ی شما شاعر ارزشمند سلام
| |
|
مهر بانوی گرامی خانم عارف با سپاس بسیار از حضور شما شاعر بزرگوار سلام
| |
|
مهرتان ماندگار نازنین بهار سلام
| |
|
استاد بزرگوار جناب ابوالحسن خان انصاری لطف حضور ارزشمند شما موجب مسرت خاطر این کمترین شد برایتان از پیشگاه احدیت بهترین ها را آرزو مندم سلام
| |
|
شاعر داننده بهارک عزیز برایت | |
|
مهر بانوی بزرگوار سرکار خانم بابا خانی با سپاس از منش ادیبانه ی شما شاعر فرزانه نسبت به این کمترین برایتان بهترین ها با یک سبد سلام | |
|
شاعر گرامی بهارک عزیز مظهر شعری و ادب و اخلاق سلام
| |
|
شاعر گرانمهر جناب اصغر زند با سپاس بسیار از لطف حضورتان سلام | |
|
مهربانوی نازنین سکار خانم نیره ناصری عزیز حضور ادیبانه ی شما بانوی بزرگوار موجب مسرت خاطر شد. شادی و سرفرازی با یک سبد تقدیمتان سلام | |
|
مهربانم بهارک عزیز ممنونم سلام | |
|
مهربانم نازنین دخترم بهارک عزیز رایحه ی حضور تان فضا را عطر آگین و موجب خرسندی خاطر شد. برایت بهترین ها با یک سبد سلام | |
|
شاعرو منتقد داننده جناب آرمین اید زاده لطف حضور شاعر بزرگوار که ناشی از منش ادیبانه ی شما ست موجب مسرت خاطر شد. با سپاس بسیار سلام
| |
|
شاعر گرانمهر جناب منصورخان شاهنگیان لطف حضور ارزشمندتان را قدر دانم همیشه هایت شعر با طعم خوش تندرستی سلام
| |
|
شاعر داننده مهر بانوی نازنین نرگس خانم فتحی زیبایی مختص نگاه شماست که این چنین شعر را مورد نظر قرار می دهد با سپاس از مهر حضورتا سلام
| |
|
مهربان شاعر بهارک گرامی با سپاس و سلام
| |
|
شاعر فرزانه جناب زرتاب عزیز یا تشکر از نگاه و حُسن نظر ارزشمندتان سلام
| |
|
استاد شعر و ادب جناب حسن گائینی عزیز با سپاس از الطاف کریمانه ات کاش سیب بی فریب بود اما ذات سیب اغوا کننده است. سلام
| |
|
مهر بانوی فرزانه سرکار خانم فاطمه باقری حضور اندیشمندانه ی شما شاعر وارسته موجب مسرت خاطر شد. با تشکر بسیار سلام | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
بسیار ناب و زیبا سرودید
سیب دندان زده
در دست که بود ؟
به تفرعن
تو !
به من خندیدی
به نجابت
من !
تبسم کردم
سلام