دوشنبه ۲۸ آبان
حق مردم شعری از صادق عماری
از دفتر چارپاره نوع شعر قطعه
ارسال شده در تاریخ جمعه ۲۰ اسفند ۱۳۹۵ ۲۰:۳۲ شماره ثبت ۵۴۳۳۰
بازدید : ۶۴۵ | نظرات : ۲۰
|
آخرین اشعار ناب صادق عماری
|
دفتر چارپاره
حق مردم
یک نفر خام، بی بضاعت بود
جمع اموال، جزو کارش شد
از حلال و حرام می اندوخت
ثروتش زود بی شمارش شد
=
او که مشغول جمع ثروت بود
غافل از خشم روزگاری تفت
تا که روزی به یک مرض،بدبخت
مبتلا شد از این جهان او رفت
=
ثروتش را به وارثانش داد
چون غنیمت از آن طرف بردند
از طلب ها که مال مردم بود
وارثان خرج ماتمش کردند
=
روز محشر که دامنش گیرند
پاسخ ایزدم چگونه دهد
کس به دادش نمی رسد آن روز
دوزخی گر شود چگونه رهد
=
هر شفاعت حدود خود دارد
حد آن هم همان طلبکاران
تا که قرضش ادا نمی یابد
انتظارش شود چه بی پایان
|
|
نقدها و نظرات
|
سلام متشکرم از عنایت و محبت شما عماری | |
|
با درود و تشکر از جنابعالی عماری | |
|
سلام با تشکر از حضورتان عماری | |
|
از لطفتان ممنونم - سلام مرا بپذیرید عماری | |
|
دوست عزیز - سلام از این همه لطف ممنونم عماری | |
|
سلام خیلی ممنون و متشکرم عماری | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
بسیار زیبا و حکیمانه