سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 10 فروردين 1403
  • همه پرسي تغيير نظام شاهنشاهي به نظام جمهوري اسلامي ايران، 1358 هـ‌.ش
20 رمضان 1445
  • شب قدر
Friday 29 Mar 2024
    به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

    جمعه ۱۰ فروردين

    پرستوی شکسته بال

    شعری از

    غلامرضا مهدوی (مهدوی)

    از دفتر دفترشعرآیینی2 نوع شعر مثنوی

    ارسال شده در تاریخ جمعه ۲۲ بهمن ۱۳۹۵ ۲۳:۱۰ شماره ثبت ۵۳۷۱۲
      بازدید : ۷۸۵   |    نظرات : ۱۲

    رنگ شــعــر
    رنگ زمینه

    اَلسَّلام ای کوثر نابِ وَلا
    منبعِ اَنوار واَسرارِ هُـدی
    فاطمه ای مَأمَنِ عِزّ وشَرَف
    هم وَلا تَحزَن توئیّ  و لاتـَخف
    حامیِ حقِّ ولی ، بعد از نبی
    یا علی گفتی ، ولایت با علی
    غاصبانِ منبر و محرابِ دین
    کردی افشا در میانِ مسلمین
    گر شکستند این قاب و آینه
    بانوی انوار وآب و آینه
    آخر اینان کـینِـه شان دیرینه بود
    مُـشتِـشان بر سینه ی آئیینه بود
    از علی تأیید و بیعت خواستند
    ناکثان غصبِ خلافت خواستند
    سوی بیتِ مقتدای عاشقان
    پس هجوم آورشدند آن فاسقان
    آتشی در پشت در افروختند
    شعله ورشد، تا که دررا سوختند
    چون مغیله با لگد در را شکست
    پهلوی زهـرای اَطهَر را شکست
    میخِ در، جسم و جنینش راشکافت
    فضّه با فریادِ واویلا شتافت
    بعد از آن بَد ماجرای جان گداز
    او فتاد از پا علی را سروِ ناز
    # # #
    با گل یاسش از آن جور وجفا
    این زبانِ حال مولا درخفا:
    "ای پرستوی شکسته بال وپر
    خود شنیدی مژده ی مرگ از پدر"
    کوچ تو خیلی عزیزم زود بود
    گرچه قول احمدِ محمود بود
    ظالمان نامردمی کردند وبس
    غصب حق بعد از نبی کردند وبس
    حاصل جمع سـقـیفه در خفا
    قتلگاهی شد به روز نینوا
    مصلحت اندیشی برخی خَواص،
    شد خطا و خاستگاهِ عَمرِوعاص
    شدکمان و تیر ملعون حرمله
    سازش آن اَشعَری، مرد دله
    سَبِّ اولادِ نبی اندر حَـلـَب
    شد سکوتِ امّت راحت طلب
    هر زمانی فتنه ای گردد به پا
    می نماید ناب و ناخالص جدا
    این پیام دخت پیغمبر بُـوَد
    حق طلب باید که حق محور بُـوَد
    غلامرضا مهدوی
    ۴
    اشتراک گذاری این شعر

    نقدها و نظرات
    میرعبدالله بدر
    شنبه ۲۳ بهمن ۱۳۹۵ ۰۶:۴۹
    سلام و درود بر شما جناب مهدوی گرامی
    زیبا سرودید
    قلمت سبز و نویسا
    خندانک خندانک خندانک
    غلامرضا مهدوی (مهدوی)
    غلامرضا مهدوی (مهدوی)
    دوشنبه ۲۵ بهمن ۱۳۹۵ ۱۹:۵۲
    سلام غلیکم
    خوش آمدی عزیز
    زیبا خوانده اید
    پایدار باشی
    خندانک خندانک خندانک
    ارسال پاسخ
    آرمین اسدزاد (الف)
    شنبه ۲۳ بهمن ۱۳۹۵ ۰۷:۲۳
    درودها خندانک
    دستمریزاد خندانک
    غلامرضا مهدوی (مهدوی)
    غلامرضا مهدوی (مهدوی)
    دوشنبه ۲۵ بهمن ۱۳۹۵ ۱۹:۵۳
    سپاسگزارم
    سر مریزاد
    خندانک خندانک خندانک
    ارسال پاسخ
    محمد ساکی
    شنبه ۲۳ بهمن ۱۳۹۵ ۱۱:۱۱
    السلام علیک یا فاطمة الزهرا
    درود بر شما
    خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
    غلامرضا مهدوی (مهدوی)
    غلامرضا مهدوی (مهدوی)
    دوشنبه ۲۵ بهمن ۱۳۹۵ ۱۹:۵۴
    سلامٌ علی آلِ طاها وَ یاسین

    درود و سپاس اشما عزیز
    خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
    ارسال پاسخ
    ابوالحسن انصاری (الف رها)
    شنبه ۲۳ بهمن ۱۳۹۵ ۱۲:۲۳
    سلام


    بهره مند شدم .


    موفق باشید خندانک خندانک خندانک خندانک
    غلامرضا مهدوی (مهدوی)
    غلامرضا مهدوی (مهدوی)
    دوشنبه ۲۵ بهمن ۱۳۹۵ ۱۹:۵۵
    سلام علیکم بزرگوار انصاری

    پایدار باشید
    یاعلی
    خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک

    ارسال پاسخ
    علی رفیــــعی وردنجانی
    شنبه ۲۳ بهمن ۱۳۹۵ ۱۳:۳۷
    باسلام بسیارعالی جناب مهدوی .ذیلا شعری از خودم را تقدیم تمام دوستداران اهل بیت بخصوص جنابعالی می نمایم :
    ■■■■■بامحتشم برای فاطمیه ■■■■■
    ■■■■■■■■■■■■■■■■■■■■
    باز این چه شورش است که در خلق عالم است /
    باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است /
    آن لحظه ای که شاعر بیچاره خسته بود /
    آن لحظه ای که فاجعه ای نا خجسته بود /
    آن لحظه ای که رشته ی خلقت گسسته بود/
    آن لحظه ای ای که دست علی نیز بسته بود/
    آن لحظه ای که بال کبوتر شکسته بود/
    آن لحظه ای که میخ به پهلو نشسته بود/
    باز این چه شور اش است که در خلق عالم است /
    باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است /
    آن لحظه ای که قافیه ای تازه جور کرد/
    آن لحظه ای که اشک ، غزل را نمور کرد/
    آن لحظه ای که میخ به سرعت عبور کرد /
    آن لحظه ای که زندگی اش را مرور کرد/
    آن لحظه ای که دشمن شیعه غرور کرد/
    آن لحظه ای که مادر ما را صبور کرد/
    باز این چه شور اش است که در خلق عالم است /
    باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است /
    آن لحظه ای که محتشم آمد کنار او/
    آن لحظه ای که گم شده سنگ مزار او/
    آن لحظه ای که فصل خزان شد بهار او/
    آن لحظه ای که حادثه ای شد دچار او/
    آن لحظه ای که رفت ز دستش نگار او/
    آن لحظه ای که محسن او بی قرار او/
    باز این چه شور اش است که در خلق عالم است /
    باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است /
    آن لحظه ای که قلب تمام جهان گرفت/
    آن لحظه ای که حنجره وقت اذان گرفت/
    آن لحظه ای که آتش نمرود جان گرفت/
    آن لحظه ای که باز دل آسمان گرفت/
    آن لحظه ای که مادر ما را نشان گرفت/
    آن لحظه ای که عشق علی را جوان گرفت/
    باز این چه شور اش است که در خلق عالم است /
    باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است /
    آن لحظه ای که هر غزلی یک قصیده شد/
    آن لحظه ای که کوچه به کوچه کشیده شد/
    آن لحظه ای که سرو علی قد خمیده شد/
    آن لحظه ای که یک گل پژمرده چیده شد/
    آن لحظه ای که ساقه ی یاسش بریده شد/
    آن لحظه ای که حضرت زهرا شهیده شد/
    باز این چه شور اش است که در خلق عالم است /
    باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است /
    آن لحظه ای که ام ابیها پدر نداشت/
    آن لحظه ای که سیلی محکم اثر نداشت/
    آن لحظه ای که سوره ی کوثر پسر نداشت/
    آن لحظه ای که کاش فقط خانه در نداشت/
    آن لحظه ای که چلچله ای بال و پر نداشت/
    آن لحظه ای که حضرت زهرا سپر نداشت/
    باز این چه شور اش است که در خلق عالم است /
    باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است /
    آن لحظه ای که دست مغیره امان نداد/
    آن لحظه ای که دود فضا را نشان نداد/
    آن لحظه ای که هیچ بلالی اذان نداد/
    آن لحظه ای که قافیه بر شعرجان نداد/
    آن لحظه ای که باج به آن ناکسان نداد/
    آن لحظه ای که دشمن ملعون زمان نداد/
    باز این چه شور اش است که در خلق عالم است /
    باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است /
    آن لحظه ها گذشت همین لحظه ها رسید/
    دنیا پس از شهادت زهرا خوشی ندید/
    علی رفیعی وردنجانی پریش
    تقدیم به حضرت زهرا صلوات الله علیها صلوات
    غلامرضا مهدوی (مهدوی)
    غلامرضا مهدوی (مهدوی)
    دوشنبه ۲۵ بهمن ۱۳۹۵ ۱۹:۵۸
    سلام علیکم جناب رفیعی بزرگوار
    خندانک خندانک خندانک
    بسیار عالی سروده ی ارسالی جنابعالی است
    خندانک خندانک خندانک
    استفاده کردم آموختم از قلم نابتان
    خندانک خندانک خندانک خندانک
    پایدار و سرافراز باشید
    خندانک خندانک
    قلمت مانا باد
    خندانک خندانک خندانک
    ارسال پاسخ
    صحبت  پارکی ( صُبی )
    يکشنبه ۲۴ بهمن ۱۳۹۵ ۱۳:۳۹

    به به
    دستمریزاد شاعر
    سلام
    غلامرضا مهدوی (مهدوی)
    غلامرضا مهدوی (مهدوی)
    دوشنبه ۲۵ بهمن ۱۳۹۵ ۱۹:۵۹
    به به جمالت بزرگوار
    خندانک خندانک خندانک
    سر مریزاد
    علیکم السّلام
    خندانک خندانک خندانک
    ارسال پاسخ
    تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


    (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
    ارسال پیام خصوصی

    نقد و آموزش

    نظرات

    مشاعره

    کاربران اشتراک دار

    محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
    کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
    استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
    0