برای صاحب هستی نویسم
برای ساقی مستی نویسم
برای عشق و ایمانم نویسم
برای خالق جانم نویسم
خدایی که بباشد نور ایمان
دراین دنیای من باشد نمایان
خدایی که خدای این جهان است
خدای این زمین و آسمان است
خدایا من چه دارم درنهانم؟
که باشد نام تو ورد زبانم؟
همان نامی که بوی عشق دارد
صفای مهر و نور رزق دارد
ثنا و این ستایش ها برایت
دعا و این نمازم هم برایت
خداوندا ببخشا تو خطایم
خطایی که بدارم در زبانم
خدایا من به تو عاشق بباشم
در این گیتی تو صادق بباشم
الهی من در این دنیای فانی
نوازم از وجودم تا بدانی
که دانی که بخواهم تابدانی
دراین دوران زیبای جوانی
اگر خواهی ،دلم بیت تو باشد
اگر باشی دلم مست تو باشد
شوم مست تودر هر جا زمانی
که این شور جور جوانی را بیابی
در این دنیای نیکوی طراوت
در این گیتی رعنای شجاعت
در این لحظه ی زیبای شهادت
در این فریاد فردای شهامت
در این روز فضیلت در نجابت
نویسم از کمال و از جمالت
گل لاله و نرگس و شقایق
به حیرت مانده اند از لطف خالق
ز قرآن کریمت من چه گویم؟
زآیات شریفت من چه گویم؟
بگویم من ز الرحمن و یاسین
که از ناس و فلق تا والفجرو تین
بگویم از ضحی و لّیل و نّصر
که از قدر و علق تا سوره ی عصر
چه گویم من چه گویم من چه گویم؟
زآیات گل قرآن من چه گویم؟
بگویم من برای اهل احسان
هل جزاء الاحسان الّا الاحسان
نویسم من برای اهل ایمان
که فیهن خیرات حسان
بخوان من برای اهل قرآن
کانهن یاقوت و المرجان
بگویم تا بدانند ظالمین
انه لایحب الظالمین
نویسم تا بفهمند کافرین
تلک آیات کتاب مبین
بخوانم تا بدانند مفسدین
الله لا یحب المفسدین
ای خدایی که بباشی تو کریم و عظیم
ای خدایی که بباشی تو بصیر و علیم
ای خدایی که بباشی تو غفور و رحیم
ای خدایی که بباشی تو صبور و سلیم
از تمام این وجودم دوست دارم
من خدارا دوست دارم دوست دارم
ای خدایی در نمازی که بخوانم
هرکجا با یاد تو زنده بمانم
در سجود و در رکوع و در قنوت
نام تو همیشه باشد در ثبوت
در این سجاده ی بارانی عشق
تشهد و سلامم باشد از صدق
خدایا ای خدایی که خدایی
خدایی که در این گیتی خدایی
بزرگی و عظیمی و جمیلی
بصیری و نذیری و نصیری
بگویم من زدنیای رسولان
رسولانی که بباشند اهل ایمان
ز ابراهیم و نوح و هود و آدم
برای یوسف و عیسی بن مریم
زطه زموسی و سلیمان
بباشد این محمد نور ایمان
نویسم من بخوانم تا بدانم
برای این خدا عاشق بمانم
نوازم در نمازی که بخوانم
برای عشق وایمانم نوازم
الهی در همین دورا ن عشقم
بباشم عاشق نور سرشتم
الهی مهر وباران ومه وابر
شوند تسلیم تو در هرکجا امر
که دارم در وجودم باد برتر
که بارد نغمه ی الله اکبر
خدایا تو ببخشا هر چه کردم
که در دنیا خودم آواره کردم
خلاصه هرچه گویم از خدایم
بباشد کمترین ها در زبانم
..
..
محمد حسین اسحقی
(هاتف خلخالی)
.
.
پاییز 95