يکشنبه ۲۷ آبان
وشنیدم... شعری از ابراهیم ساجدی
از دفتر رواست... نوع شعر آزاد
ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۱۵ دی ۱۳۹۵ ۰۱:۳۸ شماره ثبت ۵۲۷۷۲
بازدید : ۵۹۴ | نظرات : ۱۲
|
آخرین اشعار ناب ابراهیم ساجدی
|
وشنیدم
مردی را که میگفت:
ومن
نامدارترین شهرشمارا میشناسم
واگویه رویاهاتان
مطلع سکوت راتکرارمیکند
ودستهای خالی تان
جزقوت حسد؛ رنج...
نمیکاود
وچشمهایتان
جزبه روی پست ترین نامها نمی غلتد!
ومن
شمارامیشناسم
باتمام بره گی هاتان
ای خورندگان؛نوشندگان وچرندگان!
که جزاینگونه زیستن
نمیشناسید!
وبه آن مفتخرید!
ای خوکردگان به رعب و وحشت
من امروز بالهای آیین تان راشکستم
ودرحجمهای پوشالی به خاک سپردم
واینک
درچراگاههایی مطلق وتازه
سرنوشت خدایانتان را
نشخوارخواهید کرد
تقدیم به یاران شعرناب ازدفترعصیان برحریم خاک نشرسال۷۶باتخلص آذرشاد
|
نقدها و نظرات
|
درودبرشماجناب استکی بزرگوار سپاس از لطف تان لطفا تاخیربنده راعفو بفرمایید | |
|
لطف فرمودین بزرگوار ممنون ازعنایت وبزرگواریتان | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
درود
تلخ اما زیبابود