سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 10 فروردين 1403
  • همه پرسي تغيير نظام شاهنشاهي به نظام جمهوري اسلامي ايران، 1358 هـ‌.ش
20 رمضان 1445
  • شب قدر
Friday 29 Mar 2024
    به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

    جمعه ۱۰ فروردين

    لــــــــیلیانـــــــه

    شعری از

    سیده نسترن طالب زاده

    از دفتر رودخانه های برفی( کلاسیک) نوع شعر چهار پاره

    ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۶ دی ۱۳۹۵ ۲۳:۳۲ شماره ثبت ۵۲۵۶۹
      بازدید : ۶۶۱   |    نظرات : ۰

    رنگ شــعــر
    رنگ زمینه
    آخرین اشعار ناب سیده نسترن طالب زاده

     
    شکاربانِ  دشتهایِ  بی -خمار  اَشک
    رمنده  پرشکوه میرسی به شهر خوابها
    گذار میکنی  شبی به سایبان کوهسار
    شروع می شوی ز التهاب بیشکیب آبها
     
    شبی ورای  قرنهای خسته میرسی
    به ارتدادی از کتابها ، کنیسه های سرد
    از عبور مرزهای دور بی-شراب، تلخ
    تا شهیق تند -راههای  نُقره- سااای سرد
     

     میتپی شبی به اِبتلای بیقرار برفزارها
    به سرزمین  گرم بینشانه ی همیشه بهار
    میخزی بشعله -فصل موجهای گشن نور
    میچمد، حضور مستوار سرخ -فام  یک سوار
     

    از تَوالی وحشیِ هزاره های  رعد  ِخــون...
    چو خیزشی ز نسکهای  نرم جاودانه ای   
    سُکوت!! هرزه -بادهایِ پیرِ دَرکمینِ  پوچ!!
    تـــو با سرود و صیحه،، اوج این، ترااانه ای

    دمی که ساقیان  سبز  جنگلی غریب
    تــــو را به، یاد هر غزل به جام می برند
    تــــو را که، جهل-نامه های گُنگ میدری
    تـــورا ، که مومنانه به رشته ی کلام میبرند  
     

    چگونه میرسی ،کبوتران بوسه می پرند
    به واحه های لاژورد مِهربانی نسیم
    و پلک  هر سپیده دم به انتظار تو-ست
    زِ رقص- پَرسه های شکوفه-ریز بیشمیم
    .
    .
    .

    آه ...،کاروان ، در  کویر نرم شمعدان شب
    شرابه های گس  کهکشان آفتاااب ریخت
    و لمحه ای،میانِ  هر طنین نهر  سنگ شد
    و هودجی رازناکُ لیلیانِه، در سراب ریخت

    .
    .
    .
    یِه سَرسَرای رنگمردگان شب ،دمــی بتـــاب !
    سپیدرودسان و نعره کش  زِ ابرها بِدم
    بِه شهرتاشگان نیلچشم آسمان   مگـــو
    بِه آتشینه-باغهای رز ،بِه آشنا،آشنا ..........بِدم !
    ۶
    اشتراک گذاری این شعر

    نقد و آموزش

    نظرات

    مشاعره

    کاربران اشتراک دار

    محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
    کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
    استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
    0