سختْ زمستان است
اَما
شکوفه زده قلب من
از آفتاب او
آن هماره ی هماره !
♡♡♡
میگذرد زندگی
گاه تلخ،
گاهی اما شیرین
در گذار آوای غم انگیز پرهای قو..
♡♡♡
برف فوریه
فریبایی بهار فرداهاست
.
.
.
مانند فرشته ای تنها، در دریاچه های مقدس
مانند آرزو.
♡♡♡
آسمان، ابریشم برمه ی خاکستری
جنگل، مخمل کاهرنگ تنهایی
قلب من،
سرخ اما چون یاقوت
.
.
.
کتیبه ایست به نامت..
♡♡♡
لمس دستانت
تافته های اعصار شیداییست
.
.
.
وقتی که میسوزد آتش
در بیگاه ها و باد..
♡♡♡
ارگ اصیل من ی!
تعبیر ادویه و قند پارسی
.
.
.
نخلی که نمی رسد
نازکای سرد دستانم،
به سرشاخه های گوارایَش...
♡♡♡
زیبایی!
مانند عطر تاکستانهای ساسکس
.
.
.
مهربانم!
مانند ابرهای پرباران..
♡♡♡
کویر یک رؤیاست
با رودهای عَسل
با نهرهای زَر
.
.
.
و قطرات خونی که
در شیهه های منست..
♡♡♡
در انتظار تو اَم
-در خواب و رویا-
در نیمه های ماه
.
.
.
آنگاه که آذین می بندند
از خاک
تا هزاران کهکشان را..
♡♡♡
حریر سرخ شاهپرک
طاقه های ساتن اقیانوس
.
.
.
تزاحمی از آتش و آب
♡♡♡
پی نوشت:
شبزی و با قهرمانان در نبرد
خاک مارا، سوده بر سودای سرد
چون بنفشه چشم دارم این زمان
زین زمستان کبود بی امان
بار آرد، نو به _آری سبزگون
از پس شام سیاهی ِزبون
آه ای دوران تانیث هژبر
بند بر شولای نور هر چه مرد
ای سخاوت _مرده ی نامردمان
ریشه ها و تاجها را بی نشان
زاده ی ضحاک و زهدان جهی
والد خشم و سکوت و کوتهی
ای عقاب تنگ زندانهای ننگ
زردی اندوه و فقرو بیم و بنگ
ای عروس روسپی بر تخت جم
ای تهمتن کش، تو تعبیر عدم
شومی زاغ و شهیق اشکهان
خواب در وقت تجلیگاه «آن»
ای گپ آوند غمین_ آوازه ام
سرو دیرین شهید دم به دم
ای سمنگان زیر یوغ بندگان
کوروش جاوید را نبود نشان
برف می آید، که سوزد یاسها
پی کند، رگهای ما با داسها
ای درنگ سالهای انتظار
بر دل زخمین بیداران ببار
رهروان جنگل مهریم، آه
شام ما را با سحر، پیوندگاه
زمستان1403