يکشنبه ۹ دی
|
دفاتر شعر حسن گائینی (رزاس)
آخرین اشعار ناب حسن گائینی (رزاس)
|
✒ اثیری
▫
▫
▫
یادم نیست،
یادبود ها
چقدر عمر میکنند
و غروب
چقدر کنار نیلوفر، دعوتم می کند
از آغاز
دور دست بوده ام
گویی، ناخدای یک کشتی ام !
و عبای زرد پاره ای،
بر دوشم
و
خارج از فهم و ادراک ام
یک...
و
بیست روز است،
ــ خود را ندیده ام
با اندامی اثیری، باریک و مه آلود
با چشمان درشت
فقط...
خانه های کاه گلی را، لیس می زنم
سمت دریا
خندق کنده اند؟!
ـ راستی یادم باشد...
زززهـــــــــر را، گرم بنوشم !
با اشتهای خمیده بر روی دیوار، سایه ها؟
همه را، گیج کرده اند
و کشتنِ زمان
ـ شکل مضحک زندگیست!
و من حتّا،
حرکات موزون نداشته ام
میان چهار دیوار
شاید
روی جلد قلمدان قدیمی، نقاشی ام کرده اند؟!
یا شبیه،
سایهٔ خودم
بر
مضیفِ آفــــــتاب!
فقط
می ترسم...
انگشت سبابه ای؛مرا نشانه رفته است
با لباسی سیاه،
و
بلند...
▫
▫
..........
⭐ح.گ.رزاس
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
سلام
مثل همیشه زیباست