تو چراغ ِ قلبمی افشان بمان ......
چون شب ِ یلدا شو نَجم انبان بمان
دیگران بریاد رفت و آمدند
تو که جانی در دل و درجان بمان
**************
یلدای عمرم
دلم تنگ است نه چشمم
توقع ِ چشم تنگ تر بر نقطه ی سوزنی ِ دیدار ِ تو
دریا می سُراید قطره قطره
دستم باز است نه گِرهِ مُشتم
سبدِ دستانم باز ِ دُعا ... تا عرش
می چیند شقایق و نیلوفر و ....
پیچَک به دامان ِ باغبانی ِ خدا ... سجده سجده
گام هایم بلند است نه قدّ ِ غرورم
غرورم غروبی ست نخل ِ نقیر دار ...
مانده
از دوری ات
سرخی ِ دل ِ خورشید را نظاره نظاره
یلدای ِ عُمر و نفَس و جانم ...
پس کجایی ؟
بیا که
طولانی ام چو قصه ی شبِ دلتنگی از برایت
تا صبح...دریا را لالای ِ امواج ِ شوق...جاده جاده.... .
**************
بلندایی ترین یلدای من باش
تو نور ِ روشن و مانای من باش
نگو فردا که دیر ِ دیر ِ دیر است
همین حالا ( همین حالای من ) باش
🌷🌷یلدا برشمامبارک توام بادلشادی های روزافزون🌷🌷