يکشنبه ۲ دی
حس می کنم تمام زمستان دویده ام شعری از علی عبداللهی
از دفتر غروبِ دهکده نوع شعر
ارسال شده در تاریخ جمعه ۱۴ بهمن ۱۳۹۰ ۲۱:۰۵ شماره ثبت ۵۲۳۷
بازدید : ۶۱۷ | نظرات : ۶
|
آخرین اشعار ناب علی عبداللهی
|
حس می کنم تمامِ زمستان دویده ام
مثلِ کلاغ، از شبِ زندان پریده ام
چون شبنمی که خود از سردی هوا
بر برگِ گل تا دلِ نور آرمیده ام
دارم قناعتی به درختانِ باغمان
اشکی که از دیده ی باران چکیده ام
پایم شکست بر لبِ آیینه صبحِ عشق
بادِ دی اَم بر سرِ گلدان وزیده ام
رد می کنم دیده ی ماه با عبورِ خود
خوابم و از کوچه ی نور دل بریده ام
دریاچه را چشمه نبودم به عمرِ خود
هر چند لالاییِ برف بس شنیده ام
بگذار با قصه ی خود آه سر کنم
عمریست از دوریِ تو آه کشیده ام
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.