✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺
🍃🍂🌺🍃🍂🌺
🍂🌺🍂
🌺
درد فِراق
همچو نی می نالم از درد ِ فراق
تا بگویم شرح هجر و اشتیاق
زانکه گشتم من جدا از نی سِتان
ناله ها سَر می دهم با دوسِتان
روزگاری سبز و خرم بوده ام
با رفیقان شاد و همدم بوده ام
قامتم را چون تبَر از بُن برید
عاشق محزون نفیرم را شنید
از نیستان آمدم من در کجا ؟
از چه جایی آمدم بر ناکجا
ناله های ما مگر بیجا بود؟
یا مگر از عالم بالا بود؟
این نوا دارد پیام از حال ما
نینوا می سازد از احوال ما
سینه ای دارم نهان از نای دل
نغمه ها می سازد این سودای دل
عاشقان از برَ کنید این نکته ها
حَک به سیم و زر کنید این گفته ها
ما در آنجا هم کرامت داشتیم
در نیستان قد و قامت داشتیم
چونکه سر را از بدن کردن جدا
گوشه ها می سازم از شور و نوا
گاه یاران قطعه سازی می کنند
مثنوی را هم نوازی می کنند
مثنوی سازم من از این هفت بند
پند خوش دارم، ندارم من گزند
صالح این دفتر نمی گردد تمام
تا بیابد درد نی هم التیام
#شعر : استاد #فرهنگ_باریکانی (صالح)
1/9/1395
🍂🌺🍂
🍃🍂🌺🍃🍂🌺
✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺
همیشه از خوانش اشعارزیبای شما مسرورمیشوم