حاجی

هزاران درود برمرد استوار شعر ناب جناب باصر نازنین خیلی خوشحالم باز سعادت شد دوباره از شما می خوانم و و خدمتگزاریتانرا انجام می دهم دوستتان دارم شدید وفراوان

درود گرامی

درود استادباصرعزیز
زیبا قلم زدید

سلام

مرحبا

با سلام استاد عزیز بسیار زیبا

سلام و عرض ادب جناب باصر عزیز و بزرگوار
زیبا سرودید.در محتوا پردازی همیشه موفق بوده اید.
امر به نقد فرمودید لیک عرائضی ناقابل تقدیم می کنم:
اولین نکته ای که در این اثر به چشم می خورد قوافی شایگان است.در واقع اگر «ان» را روی(یا حروف قافیه) بدانیم تنها یک بار مجاز هستیم که از «ان» که نشانه جمع است بهره ببریم.در مطلع شعر خوبان و درویشان نمی توانند قافیه باشند.هم چنین است بی دینان و مسکینان.البته بی دینان و مسکینان نکته دیگری دارد که در این مقال نمیگنجد.
در بیت دوم واژه کام خوب جا نیفتاده.مضافاً اینکه ورد الحق باعث سر به دار شدن منصور نشد.بلکه بانگ (اناالحق) منجر به آن واقعه شد.
در بیت سوم به زیبایی غارتگری و بی دینی را به تزویر ربط دادید و بر دل نشست.
بیت چهارم را هم با اندکی اغماض(تقلیل ه در واژه همسایه) می توان به عنوان بیتی خوب پذیرفت.
گرچه زبان شعر زبان قدیم است و این به خودی و خود عیب محسوب نمی شود اما در بیت پنجم استفاده از «نه ای» زبان را از قدیم به اقدم برده و این باعث دست انداز در زبان شعر می شود.همچنین استفاده بیش از حد از اختیارات شاعری در مصراع دوم از این بیت در کنار تقلیل حرف هاء در واژه همه باعث آسیب دیدگی جدی آهنگ شده است.چون مضمون دلنشینی دارد به بازنگری جدی نیاز دارد.
مقطع شعر نیز زیباست اما حاوی نکته ای تکراری ست که از بیانش می پرهیزم.
در مجموع شعر خوب و با محتوایی زیباست که با خرده بازنگری به اوج می رسد.
عفو بفرمایید.

درود بر شما

....

سلام و عرض ادب بزرگوار
بسیار زیبا و دلنشین سروده اید

.....

درود بر شما

سلام و عرض ادب استاد

کوچکتر از آنیم که نقد کنیم
ما فقط لذت میبرسم و از شما می آموزیم و به رسم تشکر و ادب در نظرات مرقوم میکنیم

عالی بود

انشا الله با نابودی آل سعود لیاقت زیارت مدینه و مکه برای شما و دوستداران مهیا گردد
زیبا و دلنشین احسنت

زیباست

شاعر گرامی
کلیت شعرتان را عارفانه خواندم
مخاطب را جذب می کند
اثرگذار و لذت بخش بود
سلام

خدا
گاه تا کمی ابری ست
که در ذهن من خسته نمی گنجد
نمی خواهم خدایی را
یهو گیرد او را روی دستانش
نمی جویم خدایی را
که موسی توتیا ریزد به چشمانش
نمی گیرم نشان
من از خدایی
که در آن معبد خلوت
زند دندان بر آن پستان
مسیحا را پسر خواند
و....

درود بر شما

زیبا و گویا

سلام
جناب رمزی دستمریزاد
عالی بود