يکشنبه ۲ دی
فریاد سکوت شعری از مسعود چراغی
از دفتر سیاهه های من نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۹ آذر ۱۳۹۵ ۰۹:۰۰ شماره ثبت ۵۱۹۴۴
بازدید : ۶۹۷ | نظرات : ۱۳
|
آخرین اشعار ناب مسعود چراغی
|
گهی مستم گهی هوشیار گهی خوابم گهی بیدار
من دیوانه را آیا کسی آید کند تیمار
من سرگشته را آیا در این دنیا سرایی هست
که قلب خسته من را جفای آسمان بشکست
من تنها من بی کس دلا گو تو دوایی هست
دوای درد من آیا به جز سوز و نوایی هست
به جز سوز و نوای چنگ به جز دیوانه ای همرنگ
به جز ساز و به جز ساقی در این دنیا چه باقی هست
چه باقی مانده ای جانا ز آن رویای شیرینم
گهی با تو به آن دلخوش گهی تنها و غمگینم
گهی غمگین گهی شادم گهی آزاد آزادم
ز دست آسمان دلگیر چه سود از بانگ و فریادم
نه فریادی توانم زد نه آهی از درون اما
تو می دانی دل خسته چه داده جمله بر بادم
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
مطلع تضمین نیست؟