سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

شنبه 9 تير 1403
    23 ذو الحجة 1445
      Saturday 29 Jun 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خظ قرمز ماست. اری اینجاسایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        شنبه ۹ تير

        آرام جانم توکه انقدرنبودی بی وفا

        شعری از

        سیداحسن احمدی

        از دفتر شعرهای شاعری معلول نوع شعر

        ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۱۱ بهمن ۱۳۹۰ ۱۲:۳۹ شماره ثبت ۵۱۸۶
          بازدید : ۷۱۵   |    نظرات : ۸

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر سیداحسن احمدی

        آرام جانم توکه انقدرنبودی بی وفا

        آرام جانم توکه انقدرنبودی بی وفا

        میخوام ازت بپرسم چی اومدبه سرعشق ما

        آرام جانم من وتوقول وقراری داشتیم

        حالابگوببینم چراهمدیگروسرکارگذاشتیم

        آرام جانم من که هنوزهمون عاشق ودیونم

        نوشتی که پای حرفم موندن ونمی تونم

        آرام جانم میدونی چی به سرم میاری

        نوشتی حال عشق وعاشقی ونداری

        آرام جانم من به عشق تومی کشم نفس

        تونوشتی تمومش کنیم همین وبس

        آرام جانم من که نوشتم برایت بدان بی توکم میارم

        امانوشت رفت واسه همیشه ورنگ پاییزگرفت زندگی مثل بهارم

        آرام جانم حال نیستی ببینی روزگارم

        بی توروزروشنم شدچوشب تارم

        آرام جانم دل به دیگری داد

        عشق من هم برایش رفت برباد

        آرام جانم بارقیب زندگی ساخت

        وای که چه غم وغصه ای جاگذشت وبه جونم انداخت

        آرام جانم من وواسه همیشه برده ازیاد

        انگاری روزیم اون شیرین نبوده ومن فرهاد

        آرام جانم کردپیشه رسمه بی وفایی را

        هرلحظه گذشت واون بیشترادامه داداین جدایی را

        آرام جانم برایش مهم نبودمن می سوزم ومی شوم خاکستر

        دستش دردست رقیب وهزاران بارازکنارم کردگذر

        آرام جانم کم کم نگاه شیرینش راازمن گرفت

        گوش کنیدوبخوانیدغمه عشقم راکه هست شگفت

        آرام جانم بارفتنش آتش عشقش دردلم برافروخت

        دل اوشادوسرمست بودودل من دراین آتش سوخت

        آرام جانم باهرکه هستی خوش باشی ودل شاد

        بازهم شیرین رفت بابی وفای وپای عشقش سوخت فرهاد

        89/7/1روزپنج شنبه ساعت10:57دقیقه

        ۰
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0