از کوبانی تا رومانی

درود
بسیارزیبا بود

وسعت نگاهتان دراین ترانه را دوست داشتم......درودبرادر ادیب وارجمندم
..............................................................

درود گرامی
غمگین و زیباست

درود بر شما

بسیار ناب و زیبا سرودید

برقرار باشید

سلام بسیار زیبا
احساستان ستودنی ست......

قشنگ بود - جناب کاظمی عزیز-
برای گریستن همین سر کوچه خودمان هم بر ای کودک گل فروشی که زیر باران خیس خوده وهنوز هم دارد گل میفروشد میتوان گریست

جناب آقای کاظمی عزیز، سلام علیکم.
.........................................................
مسلّماً، سنِّ شما ...ایجاب نمی کند که به یاد بیاورید.....جریاناتِ جنگِ تحمیلی...بمب های هرروزه......موشک اندازی هادر...شهرهایی مثلِ دزفول...و...و...ووالبته درمقیاسی بسیار کمتر....تهران را...وگرچه، مهاجرتی به کشورهای دیگردرکارنبود.......ولی به بیابانها....وروستاها...اطراف،به اجبار............چه، آنکه درجبهه بودومی جنگید...که حسابش جدابود...وانهایی که درشهرهابودند...اکثراً خانواده های خودراتاآنجا که می توانستند به جاهای امن تر برده بودند.....ولی ادراتِ بازبودند،وزندگیِ روزمرّه....تقریباً دایربود....گرچه، (داعشی) درکارنبود.....امّا (شاید) برادر خوانده ی داعش، بامامی جنگید....چون اینهاهمه، دست پرورده وفرزندانِ نامشروعِ یک خانواده اند.......که هرازگاهی باید خودنمایی کنند....وبه شکل های مختلف.........سروده ی زیبای شما ....(بعدازمدتّی) بنده رابُرد به حال وهوای ان روزها...........تشیعِ جنازه ی شهیدان.......حاصلِ بمبی دریک محلّه......کارخانه........وانسانهایی که کشته می شدند...واقعاً بی گناه......وبازماندگانی که با دلی مملوازاندوه...ولی باخشم....جنازه های عزیزان رابه دوش می کشیدند......بچه هایی که یتیم می شدند ....وپدرومادری که بچه هایشان راازدست می دادند....وتابه حال که......هیچ....سالیانی باید تاوانِ ان روزهارابدهیم........هرروز...خبرازشهادتِ مجروحانی که چه درجنگ ...ویا، شهرها.......وبعدازسالها تحمّلِ رنج ودرد......مشکلاتِ جراحاتِ شیمیایی...و و و و (که البته کتابها نوشته شده وباید هم، نوشته شود)......تنها کاری که ازدستمان برمی آید......اگرمقدورباشد ،کمک به اینگونه افراد....ودُعا به درگاهِ خداوند....ونفرین برجنگ افروزانست.......صحبت زیاداست بزرگوار...واینها، حاصلِ خواندنِ ترانه ی زیبای شماست......دستمریزاد بزرگوار......

با سلام جناب کاظمی بسیار زیبا

سلام ودرود بیکران بزرگوار

سلام
بسیار ممنون از شما وحید عزیز
گفته ها در این راستا خیلی زیاد است و شعر زیبایتان خوب بو د

آفرین

درودجناب کاظمی بزرگوار

سلام بزرگوار......ترانه ی پر درد ......

احساستان قابل ستایش وتحسین است...دست ودل مریزاد

درودجناب کاظمی بزرگوار
بسیارزیبا بود
دستمریزاد

سلام
بسیار زیبا و غمگنانه
کی وقت خنده می رسد ای اهل نا اهل زمین...!
دل... شکسته تر از آسمان و
صبر بی قرار ...!
دستمریزاد

سلام جناب کاظمی عزیز
قشنگ بود
زیبا و دردناک
درودتان

با سلام شاعر گرامی
بسیار زیبا , قشنگ و پر از حساس
شاعرانه سرودید
من غیر قانونی
با چشم بارونی
با حال داغونی
فقط دعا کردم
از شهر کوبانی
با بغض بحرانی
تا قلب رومانی
خدا خدا کردم ....

درود بر شما
بسیار زیبا سروده اید این همه تلخی را
کاش صلح در تمام دنیا برقرار شود
من غیر قانونی
با چشم بارونی
با حال داغونی
فقط دعا کردم
از شهر کوبانی
با بغض بحرانی
تا قلب رومانی
خدا خدا کردم ....

درود جناب کاظمی بزرگوار

ترانه ای پر از حقیقت های تلخ

عده ای می خندند
وقتی دار میزنند
خورشید را
صدای ما
تنها ناله هایی است
که حرف می زنند

درود بر تعهد قلمتان

🌺🌺🌺🌺

درود بر شما

درود بر شما و قلمتان

به امید روزی که شاهد صلح و آرامش جهانی باشیم

درود بر این حس شاعرانه موفق باشید

درود برشما

درود بر شما

چادر نشینم و ولی , کنار کاخ مجلسم
بی پول و داغون خراب پس من چرا نمیرسم
مقصد کجاست برای من.خستم از این مهاجرت
پناهنده ی بی پناه, نفرین به این مغایرت

عااااالی بود عالی
نویسا باشید

درود بر شما و اندیشه ی ناب شما
..
ماییم و خدایی و جهانی
یک مشت بشر زاده ی بیمار روانی
جنگ است و جدال است و جدایی
از عقل بپرسی نبود هیچ نشانی

🌺🌺🌺🌺🌺

عرض ادب برادر عزیز
احسنت
ترانه ی غمبار و تأثر برانگیزی بود
بهره بردم
قلمتان پربار

درود بر شما بزرگوار
زیبا نگاشتند

سلام بزرگوار
بسيار زيبا بود

درود
بسیار زیبا و تامل برانگیز بود

سلام ودرود فراوان برشما جناب کاظمی
بسیار زیبا بزرگوار

سلام بزرگوار
بسیار زیبا و گیرا
قلمتان مانا

استادبزرگوارم طنین غمناک خوانده ام از دلتان ...قلمتان منان

به امید پایان یافتن جنگ و طلوع آفتاب آزادی و صلح
بسیار عالی

شورانگیزه🌷🌷🌷🌷🌷

جناب کاظمی سلام
بسیار زیبا سروده اید
مانا باشید و پیروز