بشنو ترانه ای که دل ما سکانس بعد
از مرگ عشق در شب طولا سکانس بعد...
وقتی که میز های عدالت درو کنند
حق تمام مردم دنیا سکانس بعد...
مردان فقر در پی وام اند و کار و کار...
با روز های سرد و خشن یا... سکانس بعد
مردان زور و زر که قضا را غذا کنند
با رانت های مفت و محییا... سکانس بعد...
این یک اپی دمی است جهان زیر سلطه اش...
یک درصدی که کل جهان را... سکانس بعد...
انگار از گلوی هولو کاست می رسد
مرگ تمام شب پره ها تا سکانس بعد...
می خواهم از تمام زوایا بخوانمش
از آخرین توالی رؤیا سکانس بعد...
یادت می آید آن همه فریاد هایمان
با آن رئیس مملکت ما سکانس بعد...
گفتند :«حقتان به عدالت سپرده شد »
با فیش بوووق ...... رفته یغما سکانس بعد...
گفتند ول کنید و گفتیم بارها
:«آقا بگو که ول کند آقا » سکانس بعد...
گفتند و گفت و گفتم و گفتیم و شب رسید
دستان زور و چکمه ی در پا سکانس بعد...
آمد دوباره بره به میدان و این میان
گرگی به دست چاقوی خان ها سکانس بعد...
شطرنج خان و خان قلی و خون مردم است
مردم نشسته گرم تماشا سکانس بعد...
مثل نوار غزه مرگ هزار گل
پاشیده خون قسط به دریا سکانس بعد...
این یوسف است و دست برادر پناه او
یک چاه در میانه ی صحرا سکانس بعد...
در طالع است دولت یوسف به دست حق
حتی اگر دو دست زلیخا سکانس بعد...
می آید از حوالی این روز های دیر
مرد عدالت از دل فردا سکانس بعد...
این یک تراژدیست برای ادامه اش
بغضم امان نداد خدایا... سکانس قطع
5/3/87
تمنا داریم این اثر خوب و باقی اثارتان با نام و فامیلی خودتان در دنیای حقیقی یا مجازی ثبت گردد حیف است واقعا اگر این نباشد چنانچه مایل نبودید حداقل نام و فامیلی مستعار بگذارید ممنون می شویم