سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

دوشنبه 5 آذر 1403
  • روز بسيج مستضعفين، تشكيل بسيج مستضعفين به فرمان حضرت امام خميني -ره-، 1358 هـ ش
24 جمادى الأولى 1446
    Monday 25 Nov 2024
      مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

      دوشنبه ۵ آذر

      گرگ و آدمی

      شعری از

      حمید مولا

      از دفتر واگویه های یک ذهن خسته نوع شعر غزل

      ارسال شده در تاریخ جمعه ۲۳ مهر ۱۳۹۵ ۱۴:۳۰ شماره ثبت ۵۰۸۶۲
        بازدید : ۶۹۶   |    نظرات : ۳

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه

      دردمند ز زخم و تیرها در بلندای تپه ایی
      لیس میزد زخم خود، یک گرگ پیرو خسته ایی
      دید انسان غمگینی، آن یکّه گرگ پیر و خون چکان
      نزدیک شد آرام، گفت ای باشکوه! تنها نمان
      من تورا پیوسته باشم در جهان آرام جان..
      مهر من مال تو باشد.این سفر با من بمان!
      لیک گرگ زخم ها خورد بود
      زین سخنها او دگر گرگ باران دیده بود..
      گفت: تو نیز تیرم زنی..
      یا که در رنج وتعب باز افکنی!!
      گفت انسان: دانی آیا من کیستم؟؟
      من دوست توام، دشمنت من نیستم...
      روزها وشبها ز گرگ تقدیر کرد
      جلوه و زیباییش را تقریر کرد
      چندی گذشت گرگ زخمها فراموش کرد
      جرعه ایی از آب محبّت نوش کرد
      گرگ دیگر بفکر زخم هایش نبود
      آدم هم دگر، آن آدم غمگین نبود
      اما ز چرخ گردون و دور روزگار
      جز جدایی ها و زخم ها ناید به بار
      باز انسان شاد، یاد ولایت کرده بود
      گفت: گرگ را همنشینی آدمی لایق نبود
      گرگ، گرگ است و انسان آدمی
      زین سخنها بگذشته دیگر یک کمی!!
      گشت تا از درخت بی وفایی، کمانی راست کرد
      تیر بر چله نهاد، گرگ را آواز کرد
      گرگ عاشق عزم سوی آدم ساز کرد
      ناگهان تیری سینه ی گرگینه اش را باز کرد
      آدمی بار دگر درجلد آدم رفته بود
      اندکی بعد این آدمی هم رفته بود..!!
      گرگ با زخمی دگر جا مانده بود
      اندر این مهنتکده وا مانده بود
       ***حمید***
      1395/07/23
      ساعت:12:00
      ۱
      اشتراک گذاری این شعر

      نقدها و نظرات
      احمدی زاده(ملحق)
      يکشنبه ۲۵ مهر ۱۳۹۵ ۰۱:۳۸
      سلام و درود بر شما ممنونم که از شما باز می خوانم خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
      احمدی زاده(ملحق)
      يکشنبه ۲۵ مهر ۱۳۹۵ ۱۹:۱۹
      سلام بزرگوار عزیز خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
      عباسعلی استکی(چشمه)
      شنبه ۲۴ مهر ۱۳۹۵ ۱۴:۱۹
      خندانک خندانک
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      1