سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        پاییز

        شعری از

        علی اصغر اقتداری (حرمان)

        از دفتر آواز های زخمی نوع شعر چهار پاره

        ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۵ مهر ۱۳۹۵ ۱۶:۴۰ شماره ثبت ۵۰۵۲۲
          بازدید : ۸۷۴   |    نظرات : ۳۶

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر علی اصغر اقتداری (حرمان)
        آخرین اشعار ناب علی اصغر اقتداری (حرمان)

        باز پاییز آمد و از روی خشم
        کرد برپا آتشی از برگ گل
        زاغ را فرمود تا شادی کند
        از سر شب تا سحر در مرگ گل
         
        تا نباشد در چمن شور و نشاط
        بانگ زد بر بلبل آواز خوان
        حکم تبعید پرستو را نوشت
        تا شود پرواز محو از آسمان 
         
        باز پاییز آمد و گنجشک ها
        در سکوت لانه پنهان می شوند
        سیره و سارو قناری و هزار
        زیر سقف اشک مهمان می شوند
         
        لشگر پاییز از باغ و چمن
        هر چه زیبایی ست جارو می کند
        با نفس هایی که از سرما پُر است
        در گلوی باد ،هو هو می کند
         
        خیمه ای از برگ های نیمه جان
        بر کبود سبزه بر پا می کند
        بعد از آن قانون زرد خویش را
        با عتاب و قهر اجرا می کند
         
        با نگاهی پر غرور و کینه خواه
        می رود تا کوه و دشت و مَرغزار
        پای آزارش به هر جا می رسد
        می شود آن جا به ویرانی دچار
         
        آسمان در پشت اخم ابرها
        می شود پنهان و زاری می کند
        روز و شب با گریه های تلخ خود
        مرگ گل را بی قراری می کند
         
        جاده گم در وسعت باران و مه
        کوه پنهان در پتوی سردِ  ابر
        خسرو پاییز با اخم و تشر
        از طبیعت می برد آرام و صبر
         
        ناگهان در اوج قهر و اقتدار
        نوبت او هم به پایان می رسد
        زندگی جاری ست اما هم چنان
        گر چه بعد از آن زمستان می رسد! 
         
        خسته ام دیگر نگو از فصل سرد
        باب فصل دیگری را باز کن
        با نگاهی گرم تر از آفتاب
        از بهاران قصه ای آغاز کن
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        احمدی زاده(ملحق)
        جمعه ۹ مهر ۱۳۹۵ ۱۲:۳۵
        سلام استاد اقتداری عزیز زیبا و جانانه سرودید مرحبا خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        آلاله سرخ(سیده لاله رحیم زاده)
        سه شنبه ۶ مهر ۱۳۹۵ ۰۴:۵۲
        با نگاهی گرم تر از آفتاب
        از بهاران قصه ای آغاز کن...........دروداستادارجمند خندانک خندانک خندانک
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        سه شنبه ۶ مهر ۱۳۹۵ ۰۵:۲۶
        آسمان در پشت اخم ابرها
        می شود پنهان و زاری می کند
        روز و شب با گریه های تلخ خود
        مرگ گل را بی قراری می کند
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        درود
        مثل همیشه زیبا بود خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک
        عباسعلی استکی(چشمه)
        سه شنبه ۶ مهر ۱۳۹۵ ۱۰:۱۵
        درود استاد عزیز
        بسیار زیبا و دلنشین بود
        بهره بردم
        شاد باشید خندانک خندانک
        عليرضا حكيم
        چهارشنبه ۷ مهر ۱۳۹۵ ۲۰:۳۹
        درود بر شما استاد اقتداری عزیز
        استفاده کردم از قلم زیبایتان
        تندرست و توانا باشید خندانک خندانک
        لیلا باباخانی (سما الغزل )
        سه شنبه ۶ مهر ۱۳۹۵ ۰۵:۱۹
        سلام استاد بسیاررعالی..........
        اما پاییز
        دوست داشتنی ست !!!! خندانک خندانک خندانک
        جواد مهدی پور
        سه شنبه ۶ مهر ۱۳۹۵ ۰۷:۲۱
        درودبراستاد گرانقدرم جناب اقتداری عزیز خندانک
        عالی سرودید
        دست مریزاد

        زنده باشید
        خندانک خندانک خندانک
        منوچهر مجاهدنیا
        سه شنبه ۶ مهر ۱۳۹۵ ۰۷:۳۸
        جاده گم در وسعت باران و مه
        کوه پنهان در پتوی سردِ ابر
        خسرو پاییز با اخم و تشر
        از طبیعت می برد آرام و صبر
        خندانک خندانک
        درودها بر استاد اقتداری گرانقدر
        احسنت
        بسیار زیبا و بااحساس سروده اید .
        شریف شریفیان
        سه شنبه ۶ مهر ۱۳۹۵ ۰۸:۱۰
        سلام و عرض ادب
        حضرت اقتداری عزیز و گرامی
        چهار پاره های زیبایی بود
        از قلم توانایتان بهره برده
        برقرار باشید و سرفراز خندانک
        سمانه هروی
        سه شنبه ۶ مهر ۱۳۹۵ ۱۰:۴۱
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        وحیده پوربافرانی
        سه شنبه ۶ مهر ۱۳۹۵ ۱۴:۵۵
        عرض ادب و ارادت استاد گرانقدر
        تصاویر و تعابیری که خلق کردین فوق العاده بود
        واقعا لذت بردم از این به تمامِ معنا "شعر"
        دم مریزاد
        موفق باشید و پایدار
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        بهروز عسکرزاده
        سه شنبه ۶ مهر ۱۳۹۵ ۱۸:۰۰


        سلام شاعر ارزنده

        پاییزانه ای بهارجو خواندم

        با لذت؛

        دست مریزاد عزیز.

        شاد باشید

        و شاعر بمانید.

        با مهر و احترام
        خندانک
        عظیمه ایرانپور
        چهارشنبه ۷ مهر ۱۳۹۵ ۰۷:۰۱
        درود بر شما
        دروصف پاییز زیاد سروده شده
        ولی نگاه متفاوت شما جالب بود
        قلمتان سبز خندانک خندانک
        مجتبی شفیعی (شاهرخ)
        چهارشنبه ۷ مهر ۱۳۹۵ ۰۸:۰۶
        خندانک خندانک
        حسین راستگو
        چهارشنبه ۷ مهر ۱۳۹۵ ۱۷:۲۷
        درود بر شما
        خیلی زیبا بود استاد بزرگوارم بهره مندشدم
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        باقر رمزی ( باصر )
        پنجشنبه ۸ مهر ۱۳۹۵ ۱۵:۰۲
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        سلام و درود بر شما بزرگوار
        کماکان موفق و موید منصور باشید
        به سروده ی ( گلو بند ) سری بزنید
        ممنونم
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک
        طلعت خياط پيشه (طلاي كرماني)
        پنجشنبه ۸ مهر ۱۳۹۵ ۱۶:۲۴
        درود بر شما
        بسیار زیبا سروده اید.
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        توحید ایرانی نژاد
        پنجشنبه ۸ مهر ۱۳۹۵ ۲۰:۳۳
        عالی خندانک
        حسین شفیعی بيدگلی
        جمعه ۹ مهر ۱۳۹۵ ۰۰:۰۶
        درودها.........................................


        بسیار زیبا....................................................
        جهان شاه تاج مرادی
        جمعه ۹ مهر ۱۳۹۵ ۰۶:۵۵
        درود، جناب اقتداری ارجمند!
        عالی بود و مصور.
        فقط تکرار فعل" می کند" (ردیف) در چند بند کمی برایم آزاردهنده بود.
        سربلند باشید
        یاسررشیدپور
        جمعه ۹ مهر ۱۳۹۵ ۲۲:۳۱
        سلام استاد گرانقدر
        احسنت به شما
        بسیار زیبا بود
        درود بیکران برشما 🌺🌺🌺👏👏👏🌺🌺🌺
        تکتم آقابالازاده
        جمعه ۹ مهر ۱۳۹۵ ۲۲:۴۱
        سلام استاد عزیز
        بسیااار زیبا خندانک خندانک خندانک
        درودتان باد خندانک مانا باشید و برقرار خندانک خندانک خندانک
        میترا بحرینی حسنی ،  میم فخرا
        يکشنبه ۱۱ مهر ۱۳۹۵ ۱۴:۰۲
        درود استاد عزیزم
        بسیار زیبا و جانانه سرودید
        ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
        علی اصغر اقتداری (حرمان)
        دوشنبه ۱۲ مهر ۱۳۹۵ ۱۶:۴۸
        سلام
        از عزیزانی که محبت فرموده وبر شعر جقیر نظر داده اند متاسفانه به علت نداشتن نت تا امشب نتوانسته ام وارد سایت شوم پوزش خواسته واز تک تک دوستان سپاس حودرا اعلام می دارم
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        5