سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

چهارشنبه 27 فروردين 1404
    18 شوال 1446
      Wednesday 16 Apr 2025

        حمایت از شعرناب

        شعرناب

        با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

        ساده ترین درس زندگی این است ،هرگز کسی را آزار نده.ژان ژاک روسو

        چهارشنبه ۲۷ فروردين

        باغیان

        شعری از

        سلطان محمد الهی وردک

        از دفتر سپیدار های سوخته نوع شعر مثنوی

        ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۳۰ شهريور ۱۳۹۵ ۲۲:۵۸ شماره ثبت ۵۰۳۸۱
          بازدید : ۵۷۱   |    نظرات : ۱۲

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر سلطان محمد الهی وردک

        ای باغیان راست و چپی سبز و سرخ و زرد
        ای دیده ملت ازهمه تان مرگ و رنج و درد
        سبز نام خود ز ایدهء اخـــــوان مصر داشت
        شورش نمود و دانهء تشکیک وفتنه کاشت
        سرخ سالها به شوروی از دین گذشته بود
        باخــــون سرخ ملــــت مـا خط نوشته بود  
        زرد دگر که شعله ز چین وام کرده بود
        دزد چراغ بدست بود این دام کرده بود
        هر سه بنام دین و ترقــی و فکــــــر نو
        شورش نموده درس دگر داده ذکـــر نو
        اینان که قرنی عـــــامل آشوب بوده اند
        گاه آن یکی زاین یکی مغلوب بوده اند
        همچون متاع دست بدست کرده این وطن
        درآتــش  بغاوت شان سوخت ایــــن چمن
          ای باغیان راست و چپی آرمان گرای 
        چـــون شد که دور هم بنشستید در سرای
        ای باغیان راست و چپی حال بی حساب
        چون گرگ و میش با هم و یکجا خورید آب
        ای باغیان راست و چپی آرمان شریک
        او ملـــحد شرابی و تو با خـدا   چریک
        مقصود جمله چوکی و قصر وزارت است
        راست وچپ سیاست تان هم شرارت است
        ملت وسیله بود و هدف قدرت و مقام
        دین و جهاد دام و دگر کار ها  بنام
        امروز زیر سایهء ناتو جهاد نیست ؟
        دالر معاش میرسد آرام توان زیست ؟
        جنگ بر علیه دالر و ناتوچو دهشت است
        هر شورش و مقاومتی عین وحشت است؟
        آری  جهاد باشد چو اخوان کند جهاد
        گر بر علیه قـــوم مسلمان کند جهاد   
        هرگز علیه متحد شان جهاد نیست
        در اتحاد حربی کافر توان چو زیست
        با دشمنان ناتو جهاد میتوان نمود
        برقدرت مجاهد واخوان توان فزود
        هرکس که بر علیه چنین اتحاد شد
        بر او روا ز ناتو واخوان جـهاد شد
        ‏2013‏/11‏/19‏ 05:27:06 ب.ظ
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        چهارشنبه ۳۱ شهريور ۱۳۹۵ ۱۰:۰۱
        درود بزرگوار
        سروده بسیار زیبا و موثر
        مبین مشلات جامعه
        دستمریزاد خندانک خندانک
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        چهارشنبه ۳۱ شهريور ۱۳۹۵ ۱۴:۳۳
        خندانک خندانک خندانک
        دروداستاد
        بسیارزیباست
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        سيده فاطمه سيدپور (سپيده)
        چهارشنبه ۳۱ شهريور ۱۳۹۵ ۱۲:۰۷
        سلام بزرگوار
        بسيار زيبا بود
        فریبا غضنفری  (آرام)
        چهارشنبه ۳۱ شهريور ۱۳۹۵ ۱۹:۳۸
        زیبا و درود 🌹🌹🌹
        باقر رمزی ( باصر )
        پنجشنبه ۱ مهر ۱۳۹۵ ۰۳:۱۱
        سلام و عرض ادب و احترام
        آرزوی قلبی ست که خندانک خندانک خندانک خندانک
        کماکان موفق باشید بزرگوار خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        به سروده عصاره ، بکارت دف و انتحار من دعوتید
        فقط دوست دارم نظرتان را بفرمائید .چون درصدد تهیه یک کتاب هستم و به راهنمایی شما نیازمندم .
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        ممنونم
        ابوالحسن انصاری (الف رها)
        پنجشنبه ۱ مهر ۱۳۹۵ ۲۱:۴۰
        درود بر شما
        بسیار زیبا خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        آذر دخت

        روزگاریست که در میخانه خدمت میکنم ااا در لباس فقر کار اهل دولت میکنم
        سیده نسترن طالب زاده

        د ساربانا بار بگشا ز اشتران ااا شهر تبریزست و کوی دلستان ااا درودی دگربار سرکارخانم دکتر حسین زاده شهدخت ادب و عرفان و تعالی ااا اشعلری برگزیده از دیوان استاد بهار بود تقدیم حضور یازان و دوستات ااا دور است از ادب کمترین ااا طعنه و ایذا در محضر سروران عالی قدر ااا ژرف بود ابیات در نگاهم همین ااا با مهر بی مر
        طاهره حسین زاده (کوهواره)

        من متعجبم سلام بانو دکتر طالب زاده نمی دانم سلام و احوال پرستی تان بامن کجا و شعر طعنه دار زهرآگینِ فرومایه خواندن دوستان من یا من کجا ااا خب کدام یک را باور کنم ممنونم از فیض نصایح ملوکانه ی شما بانو واقعا نواختی مان آه و بدرود
        سیده نسترن طالب زاده

        ر مگیر از فرومایگان دوستان اااا که حنظل نکارند در بوستان اااا که ذات نکو آید از خانمان ااا چنان آب نیکو که از اسمان اااا درودتان بانوی معززنیمه شب بهارانه نیکوو بکام
        طاهره حسین زاده (کوهواره)

        هاتفِ جانم صبا گوی ز دلبر خبر ااا عشق بیاوَر مرا اوست نَفَس را اثر ااا سلام شب و روزگارهمگی خوش بداهه بدرود ااا ر

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        1