جمعه ۱۴ دی
عاشقانه شعری از شادی کریمی
از دفتر شعرناب نوع شعر آزاد
ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۲۴ شهريور ۱۳۹۵ ۰۱:۰۳ شماره ثبت ۵۰۲۱۵
بازدید : ۵۱۲ | نظرات : ۱۰
|
آخرین اشعار ناب شادی کریمی
|
در کمین اتاقم نشسته بودم تنهایی را باخودم به سر میکردم دست به قلم شدم خواستم خاطره ای از زندگیم را بنویسم اراده کردم اما دستاهایم ارادم را از من گرفت چهار گوشه اتاقم شده بودسایه و پر از اشباح.زندگیم تاریک شدچراغ امید قلبم خاموش.از وقتی تو رفتی باز چشم به راهتم. همیشه زیر اسمون بارونی یک چشمم به در است.ویک چشمم به اسمون چون میدانم تو هم عاشق بارانی.در همون حال بازم فکرم از سرم بیرون رفت چون هواتو کرده و قصد نزدیکی به تو را دارد. از وقتی که رفتی صورتم شده رنگ گل های قالی جای نگات بد جوری تو چشام خالی..همیشه یادت باشه یه نفر چشم به راهته یه قلب کهنه کبود هلاک یه نگاهته. اگه بازم بگم میشه صد دفتر رو هر سطرش چن خاطره ی غم زده دختر بیچاره پس حکایتم را ناگفته میگذارم چون رسم روزگار همینه
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.