يکشنبه ۲۷ آبان
|
دفاتر شعر محمد جواد شاه بنده
آخرین اشعار ناب محمد جواد شاه بنده
|
چادرت افتاد و شعری تازه بال و پَر گرفت
قصه ای مابین باد و چادر و دل ، سَر گرفت
واژه ها بیمارِ پیچ و تابِ اندامت شدند
قافیه در تب نشست و زخمْ از بستر گرفت
می توان با دیدنِ مویت مگر شاعر نشد ؟؟؟
کی شود مستانگی را از مِی و ساغر گرفت؟؟
شعر همچون کشتی از امواجِ اندامت گذشت
عاقبت در بندرِ چشمان تو لنگر گرفت
چادرت را باد می بُرد و ،،،،،،،،دلم را چادرت
ناگهان یک شاخه آمد ، شال را از سر گرفت
کوچه شد سرمست و باران مست و شاخِ بیدْ مست
شهر را بویی شبیه بوی نیلوفر گرفت
تا که در هم رفت ابروهای شیطان خوی تو
شاعری در پشت دیوار جنون ، سنگر گرفت
آنچنان طوفان به پا کردی تو در دریای دل
کشتیِ جانم سراغ از نوحِ پیغمبر گرفت
رفتی و باید سراغ عطر موهای تو را
بعد از این ها ، از گلابِ نادرِ قمصر گرفت
محمد جواد شاه بنده
مهدیار
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
بعد از این ها ، از گلابِ نادرِ قمصر گرفت
درود
بسیارزیبا بود