چهارشنبه ۲۸ آذر
|
دفاتر شعر محمد جواد شاه بنده
آخرین اشعار ناب محمد جواد شاه بنده
|
اولین بار بود می دیدم
ماه روی زمین ،قدم می زد
اولین بار بود حسِ جنون
داشت حالِ مرا بهم می زد
اولین بار بود در چشمم
کودکی دست و پاش گُم میشد
توی جغرافیای اندامی
هی مسیر نگاش گُم میشد
لابلای سکوتِ لبهایم
لکنتی داشت دست و پا می زد
هی بریده بریده ، با مِن مِن
داشت اسم تو را صدا می زد
اولین بار بود در تاریخ
که زمین عاشقانه چین می خورد
با صدای فرود هر قدمت
پشتِ دیوار چین ، زمین می خورد
بین ما یک سکوت فاصله بود
سدّی از جنس اضطرابی سَرد
کاش می شد سکوت را لِه کرد
(کاش می شد)همیشه یعنی ، درد
آمدی مثل موج و برگشتی
ساحل از انتظار می میرد
این دقیقا اساس قانون است
گل نباشد ، بهار می میرد
اولین بار بود احساسم
سرنوشت مرا رقم میزد
اولین بار بود می دیدم
ماه روی زمین ، قدم می زد
محمد جواد شاه بنده
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.