پنجشنبه ۶ دی
|
دفاتر شعر ابوالفضل رمضانی (ا تنها)
آخرین اشعار ناب ابوالفضل رمضانی (ا تنها)
|
درون دشت سرمایی
که
سرما پشت سرما
مرگ پشت مرگ
دارد می رود خورشید،
پشت کوه
و
بلبل لال
به جایش،
بوف میخواند
دوباره درد
دوباره شب
هوای سرد
و دل ها تار و غم آلود
و چشمان ِ غبار آلود
دوباره آه
صدای ترسناک گرگ
به زیر چشم های ماه
کنار تخته سنگی خواب
آهوی بیچاره بیدار است
و
کز کرده به کنجی
دارد از ترسش شبیه بید میلرزد
هوا سرد
آسمان رم کرده امشب باز
و آهوی بیچاره پر از درد است
درد تنهایی
صدا گم میشود در زوزه های باد
چه آرام
و
چه با فریاد
....
و گرگی ...
چشم در چشم آهوی بیچاره
و با آواز
دعوت میکند گرگ های دیگر را
شباهنگام
نگاه آسمان
بر صحنهٔ مردن
نگاهی غم زده
بر صفحهٔ سنگین آزردن
و
شیون های آهو
گرگ ها سرمست
و خون سرخ روی سنگ ها
یکدست
و
پنهان کرده بغضش را کنار ابر
و تابی نیست
فقط آرام
می بارد...
ا.تنـــ ها
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.