يکشنبه ۴ آذر
زندگیِ گوسفندی شعری از مهران زند
از دفتر شعرناب نوع شعر شعرناب
ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۱ شهريور ۱۳۹۵ ۱۵:۰۵ شماره ثبت ۴۹۶۰۷
بازدید : ۳۹۰ | نظرات : ۱۰
|
آخرین اشعار ناب مهران زند
|
طلوعِ آفتاب از نو،دوباره صبح رسید از راه
دوباره اندکی برپا و باز هم عده ای در چاه
دوباره زندگی جاریست و باز تکراری از نو شد
شمارِ روزهامان هم نه از یک،بلکه از دو شد
فقط دیروز جالب بود،امروز همچو دیروز است
شمارِ روزها گم شد،هر امروز شکلِ هر روز است
سری افکنده بر زیر و نگاهی زیرِ پا داریم
فقط فرقش به پاهایش،که ما دست و دو پا داریم
فقط خوردیم و خوابیدیم،چریدن را بلد بودیم
نمیرفتیم به آن راهی،که راهش نابلد بودیم
مسیرِ زندگیمان را،که از قبل انتخاب کردن
نگاهِ نو به چشم آمد،به خواب دیدند و خواب کردن
نمیخواهیم که نو سازیم،هر آن چیزی که بود و هست
دو چشمِ تجربه کور است،نگاهش دور گشت و بست
به دنیا آمدیم تا که،دوباره جان به خاکش داد
همین یک جرعه آب کافی،که سر را هم به بادش داد...//
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
جالب و زیباست