\دست بوست می شوم\

دست بوست میشوم. . .
ای دست هر دم مهربان!
بوی دستانت چنان مست کرد مرا. . .
که هر دم،هرکجا دلتنگ بویت میشوم. . .
بوی دستانت حیاتی است که تکرار میشود. . .
دوست دارم بوی دستت بی جهت. . .
بی هدف!
دلنوازی میکند نگاه بی شرمانه ات!
نه،این نقص از چشم من ناپاک است. . .
این صدایی است نوایش پر هوس!
عشق سلاحی دارد پر معجزه. . .
"محبت"
آن که گویند خار را گل میکند!
این صدایی است تماما رو سیاه!
رو سیاه از زندگی کردن آدمهای پست!
صدایی که سلاح عشق را خلع میکند. . .
این صدا گرمای عشق را. . .
تب مهر را،اشگ گرم چشم را. . .
دائما سرد میکند. . .
از خودم خرسندم ای عاشق راستین. . .
ای سزاوار سنا. . .
چون صدایی این چنین را نشنوم!
تن عشق باید بخوابد با تنم!
دست بوست میشوم. . .
خاک بی ظن قدومت میشوم. . .
تا که افتد نقش پایت بر تن بی جان من!
من قدومت این چنین مالک شدم!
من که گاهی میروم. . .
من که گاهی عازمم. . .
تو بیایی میمانم تا ابد جان میدهم. . .
تو ز من جان بخواه. . .
من زتو نیم نگاهی به دلم میخواهم. . .
من به خود میبالم. . .
که نگاهم میکنی. . .
ندایی به گوشم میخورد. . .
"زندگی بی تو و چشمان تو نیست"
عشق رویایی من. . .
زندگی از دید من وصف تو و بوی تو است. . .
پس برای زندگی میخواهم این دست بوسی. . .
بوسه هایم گرچه در دست لطیف تو گم است!
من برای زندگی. . .
برای زیستن در آسمان آبی ات. . .
برای قلب از عشق خالی ام. . .دست بوست میشوم!
ای دست هر دم مهربان!
بوی دستانت چنان مست کرد مرا. . .
که هردم،هرکجا دلتنگ بویت میشوم. . .!

"محمدحسن ایوبی"