سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

يکشنبه 27 آبان 1403
    16 جمادى الأولى 1446
      Sunday 17 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        يکشنبه ۲۷ آبان

        خورشید

        شعری از

        مسعود احمدی

        از دفتر خمیازه های شبانه نوع شعر سپید

        ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۱۷ مرداد ۱۳۹۵ ۲۱:۵۳ شماره ثبت ۴۹۲۴۳
          بازدید : ۹۷۵   |    نظرات : ۱۲

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر مسعود احمدی


        فردا 
        شعر خواهم شد 
        هنگام که « خورشید » 
        سر بر شانه های بلندِ دیوارِ زندان شهر بگذارد 
        و های های
        بگرید !
        شعر خواهم شد 
        وقتی حوصله ی « سحر » 
        از پشت کوه های زنجیرباف 
        به حاشیه ی شهر سرازیر شود 
        تا آخرین بافتنی هایش را 
        در بازار دستفروشان 
        با صدای بلند
        جار بزند !
        شعر خواهم شد 
        در انتهای یک شب 
        وقتی که « سپیده »
        آرزوهایش را 
        لابلای قصه ها 
        برای فرزندانش باز گوید 
        و آخر داستان را 
        با وعده ی غذایی خوب
        برای فردا 
        به پایان رساند !
        فردا شعر خواهم شد 
        قبل از اینکه «ستاره » 
        از خواب بیدار شود 
        و مثل هر روز 
        خیالات خود را 
        بر دار قالی اش 
        لاکی
        ببافد !

        فردا صبح اما
        « خورشید » خودش را به آتش کشید 
        و « ستاره » 
        بیست و پنج سالگی اش را 
        حلق آویز دار قالی کرد ...
        «سپیده » و « سحر » 
        تا شب 
        بر صورت خود چنگ زدند !

         شعر های من 
        بر مزارِ « خورشید »
        سنگ نبشته شد !
        .
        تقدیم به :
        تمام زنان سرپرست خانوار .

        ۲۲بهمن ۹۴
        مسعود احمدی 
        باز ویرایش : ۱۰ مرداد۹۵
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        احمدی زاده(ملحق)
        سه شنبه ۱۹ مرداد ۱۳۹۵ ۱۶:۰۷
        سلام استاد احمدی نازنین درود بر شما گرانقدر زیبا می سرائید گرانقدر مرحبا خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        آلاله سرخ(سیده لاله رحیم زاده)
        سه شنبه ۱۹ مرداد ۱۳۹۵ ۰۷:۵۵
        خندانک خندانک خندانک
        مجنون ملایری
        سه شنبه ۱۹ مرداد ۱۳۹۵ ۰۶:۳۷
        با سلام استاد احمدی بسیار زیبا
        ریحانه منصوربخت
        سه شنبه ۱۹ مرداد ۱۳۹۵ ۰۸:۵۴
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        مهناز نصیرپور (بانوی فصلها)
        سه شنبه ۱۹ مرداد ۱۳۹۵ ۰۹:۲۲
        درود استاد احمدی واقعا زیبا و دلنشین بود
        دست مریزاد

        فردا
        شعر خواهم شد
        هنگام که « خورشید »
        سر بر شانه های بلندِ دیوارِ زندان شهر بگذارد
        و های های
        بگرید !

        شعر خواهم شد
        وقتی حوصله ی « سحر »
        از پشت کوه های زنجیرباف
        به حاشیه ی شهر سرازیر شود
        ....
        ردا صبح اما

        « خورشید » خودش را به آتش کشید

        و « ستاره »

        بیست و پنج سالگی اش را

        حلق آویز دار قالی کرد ...


        «سپیده » و « سحر »

        تا شب

        بر صورت خود چنگ زدند !




        شعر های من

        بر مزارِ « خورشید »

        سنگ نبشته شد ! خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        جواد مهدی پور
        سه شنبه ۱۹ مرداد ۱۳۹۵ ۰۹:۲۸
        خندانک خندانک خندانک
        احسان ولی زاده
        سه شنبه ۱۹ مرداد ۱۳۹۵ ۱۱:۲۲
        درود و سلام بر استاد احمدی عزیز
        خوشحالم که شما را اینجا می بینم
        موفق باشید خندانک خندانک خندانک
        ابوطالب زارع
        سه شنبه ۱۹ مرداد ۱۳۹۵ ۱۵:۱۰
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        جواد مهدی پور
        چهارشنبه ۲۰ مرداد ۱۳۹۵ ۱۰:۱۴
        درود های فراوان
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        حسین راستگو
        چهارشنبه ۲۰ مرداد ۱۳۹۵ ۱۸:۰۸
        درود بر شما
        خواستم مثل همیشه بنویسم خیلی زیبا و از این چیزا گفتم یه چیزی از دلم بگم :
        هر یکی دو روز میام تو این سایت زیبا و اثرات بزرگواران رو میخونم، تنها چیزی که می فهمم اینه که چقدر دنیاهای آدما متفاوته ومن هیچی هیچی هیچی نمی فهممشون...

        شعرتون البته زیباس خواننده شما هستم
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        سلطان محمد الهی وردک
        چهارشنبه ۲۰ مرداد ۱۳۹۵ ۱۹:۲۷
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        سه شنبه ۱۹ مرداد ۱۳۹۵ ۱۷:۵۴
        سلامـ...
        شعرتان را دوست داشتمـ
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        3