سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 22 فروردين 1404
    13 شوال 1446
      Friday 11 Apr 2025

        حمایت از شعرناب

        شعرناب

        با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

        زنان به خوبی مردان می توانند اسرار را حفظ كنند، ولی به یكدیگر می گویند تا در حفظ آن شریك باشند. داستایوسکی

        جمعه ۲۲ فروردين

        گناه قشنگ

        شعری از

        سعید علی زاده

        از دفتر بازیچه نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۷ مرداد ۱۳۹۵ ۱۹:۴۷ شماره ثبت ۴۸۹۹۶
          بازدید : ۷۳۱   |    نظرات : ۱۴

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر سعید علی زاده

        چو برف بر سرِ کوهـــــے ز گرمی آب شـــــدن
        مثالِ آهـــــن و در کـــــوره ای مـــــذاب شدن

        چو فصـــــل ها ز پـــــےِ هـــــم رسیدن و رفتن
        دچـــــارِ گردش و تغیـــــیر و انقـــــلاب شدن

        چو موج بـــــر دلِ صخـــــره هماره کوبیدن
        چنان هــــــــــوا به دلِ آبــــ ها حبـــــاب شدن

        چنان ستاره رسیدن به صبح و خاموشی
        چو شب به روز رسیدن و آفتـــــاب شدن

        حکایت من بیچاره هم چنین شده است
        ز داغ عشق تو درگیــــــــــر التـــــهاب شدن

        تو آن دعـــــای منی که برای او در عمر
        نبـــــود آرزویم غیر مستـــــجاب شدن

        تو آن گناهِ قشنگـــــے که هیچ ابایی نیست
        مرا ز کیفـــــرش از بعد ارتکـــــاب شدن

        ولی نخواستی ام ...از خودت مرا راندی
        و گشت قسمتـــــم از زندگی خراب شدن

        منم چو چـــــرک نویسی مچـــــاله امّا تو
        چو آن نوشته که شد لایقِ کتاب شدن

        نصیـــــب و روزی تو نـــــانِ گنـــــدم امّـــــا من
        چو سنگـــــپاره ی زیریـــــنِ آسیـــــاب شدن

        چه بود سهمـ من از عشق بر تو ...جز عمری
        به کامـِ تشنـــــه گرفتار یک سراب شدن

        و بعد از این همه ی قسمتمـ بُـــــوَد از تو
        دچارِ وحشت و کابوس و اضطراب شدن ...

        سعید علی زاده
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        شنبه ۹ مرداد ۱۳۹۵ ۱۱:۵۳
        درود گرامی
        سروده هایتان شیرین و لذت بخش است خندانک خندانک خندانک
        خدابخش صفادل
        شنبه ۹ مرداد ۱۳۹۵ ۰۵:۳۵
        درود! خوب است.
        اله یار خادمیان(صادق)
        شنبه ۹ مرداد ۱۳۹۵ ۰۵:۴۲
        درود بر شما احسنت خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک

        منم که چرک نویس مچاله ام امروز
        تویی که شعری و آ ماده ی کتاب شدن
        مرتضی حاجی آقاجانی
        شنبه ۹ مرداد ۱۳۹۵ ۰۶:۵۸
        زیبا و دلنشین سرودی بزرگمهر
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        مسعود خلیق اخلاقی
        شنبه ۹ مرداد ۱۳۹۵ ۰۸:۰۳
        زیبا بود
        مجنون ملایری
        شنبه ۹ مرداد ۱۳۹۵ ۰۸:۵۱
        با سلام بسیار زیبا
        نیره ناصری نسب
        شنبه ۹ مرداد ۱۳۹۵ ۰۸:۵۶
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        ابوالحسن انصاری (الف رها)
        شنبه ۹ مرداد ۱۳۹۵ ۱۰:۵۷
        درود برشما خندانک خندانک
        محمد علی سلیمانی مقدم
        شنبه ۹ مرداد ۱۳۹۵ ۱۱:۱۱
        درود بر شما
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        شکوفا
        شنبه ۹ مرداد ۱۳۹۵ ۱۴:۱۶
        خندانک خندانک
         موسی عباسی مقدم
        شنبه ۹ مرداد ۱۳۹۵ ۱۸:۰۶
        درود بزرگوار زیبا بود خندانک خندانک خندانک
        باقر رمزی ( باصر )
        يکشنبه ۱۰ مرداد ۱۳۹۵ ۱۲:۲۸
        خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        سلام و درود بزرگوار
        استفاده بردم
        موفق باشید
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک
        ما دانه خور کشته امسال خودیم
        پند دگران دهیم گر لال خودیم
        پند دگران دهیم که اعمال برند
        چشم نگران به گور اموال خودیم
        خندانک خندانک خندانک
        منتظر شما هستم ، دعوتید به سروده غم و اندوه
        خندانک خندانک
        لیلا باباخانی (سما الغزل )
        يکشنبه ۱۰ مرداد ۱۳۹۵ ۱۷:۱۱
        سلام ودرود
        عالی بود خندانک
        مهدی صادقی مود
        يکشنبه ۱۰ مرداد ۱۳۹۵ ۲۰:۱۶
        سلام دوست عزیز
        زیبا بود و لذت بخش
        خندانک خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        سید مرتضی سیدی

        معلمت همه شوخی و دلبری آموخت جفا و ناز و عتاب و ستمگری آموخت غلام آن لب ضحاک و چشم فتانم که کید سحر به ضحاک و سامری آموخت تو بت چرا به معلم روی که بتگر چین به چین زلف تو آید به بتگری آموخت هزار بلبلِ دستانسرای عاشق را بباید از تو سخن گفتنِ دری آموخت برفت رونق بازار آفتاب و قمر از آن که ره به دکان تو مشتری آموخت همه قبیله من عالمان دین بودند مرا معلم عشق تو شاعری آموخت مرا به شاعری آموخت روزگار آن گه که چشم مست تو دیدم که ساحری آموخت
        شاهزاده خانوم

        دل های ما به صحن حرم خوش نمی شود ااا ما هم چنان کبوتر بی آشیانه ایم
        محمد حسنی

        م گفته ها را شنیدیم ناگفته ها را در بغضی فرو بردیم دیدیم رسیدن ز گفته ها نمی آید
        شاهزاده خانوم

        درویش ها به فقر خیانت نمی کنند ااا ما دست های پوچ به یک هیچ قانعیم ااا بیت دوست داشتنی بود بازم نوشتم
        طاهره حسین زاده (کوهواره)

        قلبم چنانش می تپد کز پیرهن بیرون جهد ااا آیَد کنار قلب تو عشق و سلام ات بر دهد ااا بخشی از یک غزلم ااا سپاس بدروددد

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        1