گوی سبقت بربا از همه رندان جهان
گرتوخواهی بشوی دلبر این کون و مکان
اول از روی ادب زهد نما پیشه ی خود
تا که دنیا به تو آرد نظری از سر جان
دست افتاده چو گیری طلبت دستگیرند
گرترا داده خدامکنت این دوروزمان
چشم دنیا چو ببندی و نمایی بازش
گشته پیمانه تهی ازکنف عمر کسان
دوم ازهمت خو مایه گذار بر همه کس
زآنچه ارث بر تو رسید ازکرم خالق جان
آنکه از مرحله عشق نگیرد پندی
از چه رو عاشق و شیدا بشود چون مجنون
دل اگر ازسرجان نورهدایت طلبد
همچو منصور انا الحق بزند از سر جان
این نصیحت به من از عالم غیب کردندا
ره نیکان تو بپوی ازبر آسایش جان
کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست . استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
غزلی ناب و زیبا
شورانگیز و پند آموز
موفق باشید