يکشنبه ۲۷ آبان
نان شعری از ابوطالب زارع
از دفتر باران نوع شعر سپید
ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۱۰ تير ۱۳۹۵ ۲۲:۲۲ شماره ثبت ۴۸۳۳۱
بازدید : ۱۰۱۰ | نظرات : ۷
|
آخرین اشعار ناب ابوطالب زارع
|
نان
آخرین مقاله ی من است
برای بینوایان
در نوا خانه ها
بینایی می خواهم
که عینک نزند برای خواندن مقاله ام
و دست نبرده باشد به سفره یتیم
و اهل نمک باشد
نه... نمکدان شکن
اگر نیست
نا بینایی می خواهم
که بی حضور چشمهایش
تقسیم کندحقوق بشر را
بر سرسفره ها
کودک گرسنه.کودک گرسنه
نان که برود. دین مرده است
مقاله نان
از سر گرسنگی ست
که در دهان خشک مزه می کند
کلیسا ها نقش بازی میکنند
مساجد
موعظه های خالی تقسیم
مقاله ام را گرسنه تحویل می دهم
تا جنازه کودکم
کالبد شکافی نشود
من سیرم
و تمام بینوایان
از حقوق بشر
که شر آن بیشتر به چشم می آید
می خواهم مادام کوری باشم
تا قدیسه ای
راهبه ای
که بی نان ونوا باشد
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.