سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 10 فروردين 1403
  • همه پرسي تغيير نظام شاهنشاهي به نظام جمهوري اسلامي ايران، 1358 هـ‌.ش
20 رمضان 1445
  • شب قدر
Friday 29 Mar 2024
    به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

    جمعه ۱۰ فروردين

    به خیر گذشت

    شعری از

    حسین راستگو

    از دفتر دلنوشته ها نوع شعر دلنوشته

    ارسال شده در تاریخ جمعه ۴ تير ۱۳۹۵ ۰۲:۱۰ شماره ثبت ۴۸۱۴۸
      بازدید : ۵۲۴   |    نظرات : ۸

    رنگ شــعــر
    رنگ زمینه

     سالگرد سکوت فرزندم
    شب اول قبر پدرم شد
    هر دو افتخار را در یک روز به دست آوردم
    از دور نگاهم می کنند
    چند لحظه ببخشید...
     
    می گفتم ...
    سیب زمینی را خیلی نازک خرد نکنید
    سرخ کردنش سخت می شود
    زیرش را کم کنید تا حوصله تان حسابی سر برود
    (با لگد زیر ماهیتابه ی سیب زمینی می زنم )
     
    شما چه می فرمودید؟
    نگاهم می کنی و نمی دانی
    حتی نمی دانی که داشتی چیزی میگفتی یا نه
    یک دسته پرستو از بالای سرمان می گذرند و نگاهت را می برند...
     
    در کپسولم هستم
    انگشت اشاره دست راستم را خم می کنم
    و با مفصلش از درون به فلز دیواره می زنم
     کسی صدایم را می شنود؟
    ( تو رو خدا اگه می شنوی جواب بده ...)
     
    چاقو را که روی پوستم می کشی
    کمی بهتر می شود
    خنک و تیز
    سبعیت چشمان توست
    (داشتی چاقو را تیز میکردی، به سرم زد از زبان سنگ چاقو تیزکن بنویسم)
     
    می افتم ،،،
    تا سقوط چیزی نمانده بود!
    خیالم راحت شد که افتادم
    نزدیک بود سقوط کنم
    به خیر گذشت...
    ۲
    اشتراک گذاری این شعر

    نقدها و نظرات
    زهرا منصوری
    شنبه ۵ تير ۱۳۹۵ ۰۱:۵۹
    بسیار زیبا

    والبته پر از کابوس

    به خیر گذشت خندانک
    سعید وحیدی(سعید)
    شنبه ۵ تير ۱۳۹۵ ۰۴:۲۳
    خدا رو شکر به خیر گذشت.....
    ابوالحسن انصاری (الف رها)
    شنبه ۵ تير ۱۳۹۵ ۱۷:۱۰
    درود بر شما خندانک خندانک
    لیلا باباخانی (سما الغزل )
    شنبه ۵ تير ۱۳۹۵ ۲۰:۱۲
    سلام.
    با این آواتار هر بار بی خیال خواندن شعر تان می شدم اینبار گفتم ببینم ای ن پسر بچه ی توی عکس چی نوشته
    خواندم بسیار زیبا به تصویر کشیدی تعجب کردم
    پروفایلتان را دیدم حالا درست شد اینها از زبان یک دهه شصتی جالب بود
    درد عجیب توی شعر بود مثل یه توهم تلخ و گزنده
    تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


    (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
    ارسال پیام خصوصی

    نقد و آموزش

    نظرات

    مشاعره

    کاربران اشتراک دار

    محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
    کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
    استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
    0