شعرهایم هنوز باکره اند.

سلام و درود دارم به همراهان همیشگی و مخلص سایت ادبی شعرناب چه انهایی که همیشه انلاین هستند و چه عزیزانی که پشت درهای سایت چراغ خاموش همیشه مراقب احوالات ما می باشند! ابتدا بگویم نماز و روزهایتان مورد قبول درگاه احد ,خداوند جود واخلاص خداوند ماه مبارک رمضان خداوندی که رویش همیشه خندان است
عکس انچه چیز که به ما می گویند و یاد می دهند خداوند عشق و معرفت و ازادی خداوند سبحانی که دنیا را بر اساس عشق افرید نه چیز دیگر خداوندی که همه انسانهارا ازاد در ابراز افکار و آرا و بيان گذاشت و انها را مسئول قرار داد. خداوندی که آزاد منشی را زیبا تعریف کرد و عقلی داد بر اساس آزاد اندیشی و اختیار, یعنی کمال احترام به دید و نگاه و اختیار مخلوقش ! که کدام راه را انتخاب کند.
خداوندی که عشق را حرام نکرد! و ایه ای برآن نازل نکرد !
خداوندی که راه های متعددی پیش رو قرار داد و بهترین هایش را توصیه کرد
اری... خداوند دوست داشتنی که هر انچه بگوییم درباب کرم و رحمانیتش کم خواهیم اورد... خاطرم می آید در یکی از نظریات و دیدگاه های شعریم مقوله عشق هراسی ممنوع را ارائه دادم ...و بحث مفصلی در این زمینه به واسطه شما و اندیشمندان حاضر در سایت و مقاله بزرگان و فقه های شیعه و سنی دران نمودیم که فوبیا عشقی یا عشق هراسی ممنوع .و آن را بسط و بیان نمودیم امروز می خواهم در این ماه مبارک رمضان ماه مهمانی خدا شمارا مهمان و دعوت کنم به مقوله تازه ای با نام و عنوان >
خدا هراسی ممنوع . یا God prohibited phobia
و اما موضوع بعدی... افزودن امکانات جدید سایت و منجمله و مهمتر از آن که در باب اختیارات و ازاد عملی شاعر و نویسنده فرهیخته است که هر طور مایل است و در هر کجا ی سایت با باز و بستن گزینه های نقد و کامنت و نظرات و درخواست هایش حسب بر رغبتش شعر رادر تاریخ و زمان و ساعت معینی که دوست دارد نمایش بدهد بخصوص شعر ویژه و ثابت چون در مکانی زیبا و بالای همه اشعار قرار می گیرند و معرض دید مستقیم مخاطبان و بازدید کنندگان عزیز قرار می گیرند این را قرار دادیم چون بسیار ی از عزیزان این گونه دوست دارند که شعرشان بالای صفحه باشد و جزو اولین ها ، و کمتر ما را و مدیر تایید را در چینش و یایین انداختن شعرشان متهم کنند که مقبول نخواهد بود
مورد بعد به ان دسته عزیزانی مرتب گله مند هستند و تکیه کلام شان همیشه این است در این سایت در این سایت !!!گل و بوته می گارند و نقد نیست! می خواهم بگویم ابتدا گفته های شما اشکال شرعی دارد ! چون من که موسس سایت ادبی شعرناب هستم راضی نیستم و بر سر صراط شمارا خواهم گرفت و حلال نمی کنم
چرا چون همیشه نیمه خالی انرا می بینید و هزاران مقاله و نقد در طول ۶ سال را ندیدید بلوک نقد ها مرتب و ساعت به ساعت عوض می شود نمیبنید
ازادی اختیاری که به شما داده اندرا استفاده نمی کنید و نمیبینید
کسی پشت دستتان نزده که نقد نکنید یا گل نزارید یا گزینه نقدرا باز و بسته نکنید
وقتی خودتان جنبه این همه امکانت و ازادی عمل را ندارید چرا به ما می بندید این گوی و این میدان نقد نیست که هست استین هایتان را بالا بزنید و نقد کنید
کارگروه ویراستاری برایتان گذاشتیم اگر می خواهید یاد بگیرید بفرمایید باهشون تماس بگیرید برای همه چیز هزینه می کنید برای کسب علمتان کمی هزینه کنید و کمک به استاد عزیزی نمائید ا لقمه نان حلالی بر سر سفره زن و بچه اش ببرد شمایی که همیشه می گویید و خوب می دانیم که شاعران فقیرند و کم در امد پس دست یاری پیشی کنید و به این اساتید کمک کنید و به علم خود در مقابلش بیفزایید شمایی که هزاران هزار درهم و ریال خرج زبان انگلیسی و زبانها مختلف برای خود و فرزندانتان می کنید کمی هم هزینه برای ادبیات و زبان مادریتان بکنید به جایی بر نمی خورد و دست یاری دادید به استاتید گرانقدری که خون دل می خورند در این دنیای وانفسا با این همه گرانی و بد بختی
ختم کلام این است که انصاف داشته باشید و کرم ، که از شیمت و راه و رسم جوانمردان است به خداوندی خدا حلالتان نمی کنم هر که نام سایت شعرناب را به بد بیاورد
مایی که شبانه روز برایتان زحمت می کشیم و امکانت برایتان می دهیم به صغیر و کبیرتان کمک کردیم اشکار و پنهان و خدابران اگاه است بنشینید کارتانرا بکنید هر چه در توان دارید همانرا بکنید اما خیر باشد نه خباثت نه تخریب نه حسادت نه تهمت و افترا
به ولله حلالتان نمی کنم چون خون دل خوردم تا اینجا را اباد کنم و کردم برایتان برای تک تک تان دوست و دشمن همه از ما منفعت بردید شهرت گرفتید حتی از خلال دشمنیتان با ما به شهرت و نان و نوایی رسیدید حرامتان باد اگر بد مارامی گویید نمی بخشمتان به والله قسم

به شعرهایم که رسیدید


دستمالی با خود بیاورید تا ...


نجابت چشمانم را


با آن اثبات کنم .ـــ


درود استاد عزیزو بزرگوارم
مثل همیشه موجز وعمیق وزیبا بود
وذهن ودل مارو بدجور درگیرکرداین افراغ اندیشه ی زیباتون
هزاران آفرینننننننننن

دستمال نجابت
نجابت چشمان
وچه زیبا ازاین دستمال معروف که نشان پاکی است درشعرتون استفاده کردید
درفرهنگ ما این دستمال ریشه ای فرهنگی داره وخودش یک حکایت شنیدنی داره
وتقریبن درتمام نقاط کشورما ازقدیم الایام رسم بوده وتا کنون هم همچنان ادامه داره دربعضی جاها
که درشب عروسی یاهمان شب زفاف دستمال سفیدرنگی رابه عروس وداماد می دادند وچند خانم مورد اعتماد از فامیل دوطرف هم عروس وهم داماد ویا خانمی مسن پشت در حجله منتظر می ماندندتا زفاف انجام شود وآن پارچه ی سفید رنگ راکه عروس وداماد به خون بکارت آغشته می کردند می گرفتند ونشان همدیگر می دادند و می بردندش برای خانواده ی عروس وداماد عنوان سند پاکی ونجابت زن
وچه زیبا ورندانه استاداستفاده کردند
از واژه ی دستمال وگفتند نجابت چشمانم را ثابت کنم
شعر یعنی عشق وشاعر دراینجا با اوردن
جمله ی به اشعارم که رسیدید باخودتان دستمال بیاورید
می خواد پاکی واصالت عشقش رودراصل ثابت کنه
واز چشمها یاد می کنه که همیشه درواقع اولین گناه با اون شروع میشه
شاعر می گه دستمالی بیاورید که نجابت وپاکی چشمانم را ثابت کنم وچقدر این جمله پرمعنا وزیباست واگر به عمق شعر دقت کنیم فکر مخاطب را ازچند جهت درگیرکرده وبه چالش کشونده
من فکر می کنم وقتی شاعر می گوید شعرهایم هنوز باکره اند! یعنی داره عشق پاکش روفریاد می زنه درگوش کسانی که حس می کنه
به عشقش بدبینند ودرواقع به ظواهر اشعارش توجه می کنند
که معمولن هم قلم استاد قلمی بی پرواست وجسورانه وبدون ترس وبدون خود سانسوری معمولن ازعشق می نویسند وهمین هم باعث شده شاید که متاسفانه مثل بیشتر شاعرا متهم شوند به عشق زمینی وهوس وعده ای قضاوتهای نابجا کنند افراد ظاهربین وکوته فکر ی که معنای واقعی شعراشون رودرک نکردند .............
شاعر به عشق معروفه ومعمولن هرشاعری هم به زبان مخصوص خودش ازعشق می گه
بعضی ازشاعران صاف وساده وبی ریا مکنونات قلبیشون رو برصفحه ی کاغذ میارند وبعضیها هم خیلی محتاطند وسبک سنگین می کنند وشخصیت واقعیشون رو هیچ گاه دراشعارشون بروز نمی دند
وعلتشم داشتن فرهنگ ایرانی اسلامیه که سرودن وابراز واضح عشق رابد می دونند و می ترسند ازاینکه متهم شوند به هوس وهزا ر تهمت دیگر ودرواقع عرف جامعه ایرانی اجازه نمی ده که اینگونه بی پرده سخن بگویند از عشق
که استاد احمدی زاده باوجود اینکه خودشونهم دارای
عقاید مذهبی اند و همه ی ما فهمیدیم این موضوع رو در طول مدتی که اینجا بوده ایم اما ازجمله شاعرانی هستند که انچه که دروغن قلبشون هست رو بی پروا جار می زنند دراشعارشون و جسارت قلمشون زبانزده
وبه نظرم همین باعث شده که درمقابل بعضی از منتقدانشون اینگونه دست به قلم شوند وبگویند
شعرهایم هنوز باکره اند!!
ودرحقیقت با نرمش وبازبان لطیف شعر دارند صحبت می کنند با برخی ازمخاطبانشون که تنها به قاضی میشند وزبان به انتقاد می گشایند ونابجا برداشت می کنند!! از زبان بی پروا وجسور شاعر در سرودن اشعار عاشقانه !!

به طور کلی شعر ازلحاظ لفظ ومعنا دراوج بود مثل همیشه اگر
چه به ظاهر ساده می نمود
حالا نمیدونم چقدربرداشتم درسته ازمعنای شعر استاد وامیدوارم اگر درست نتونستم منظوراستاد بزرگوارم رو برسونم ودرک کنم
ببخشند برمن جسارتم رو مثل همیشه

سلام بر سید اهل قلم و مبدع سبک افراغ اندیشه
کوتاه زیبایی را از قلمتان خواندیم .
شاعر باکرگی شعر و نجابت چشمان را به هم ربط داده است .
در فرهنگ ایرانی دوشیزگی و باکره بودن جایگاه ویژه ای داشته است و نشان از نجابت و اصیل بودن دختر است .
در عصر حاضر باکرگی مرد نیز قابل اثبات است و دانشمندان روش های نوینی را برای اثبات آن در نظر گرفته اند .
حتی با اثبات باکره بودن مرد از اتهام قتل نیز تبرئه شده اند .
شاعر می گوید شعرهایم هنوز باکره اند و پاک . نشانی از تقلب و ریا در آنها دیده نمی شود .و با اثبات باکره بودن شعر هایم نجابت چشمانم نیز اثبات می شود .
نجیب بودن و سر به راه بودن ، اصیل بودن و بزرگواری ،داشتن تنها یک عشق حقیقی در زندگی تنها با باکرگی شعر قابل اثبات است و لاغیر .وقتی شعری را می خوانیم و به معنای حقیقی آن دست پیدا می کنیم مانند مرواریدی است که سفته ایم و شاعر می خواهد بکر بودن شعرش را با دستمال ثابت کند و از خواننده می خواهد که دستمال بیاورد .
بعد از اینکه خوانده شد تازگی قبل را ندارد و بعد نجابت چشمان شاعر به اثبات می رسد .

شاعرانگی تان مستدام باد .

درود بیکران بر استاد ملحق عزیز .......

همیشه در صفحه ی شما برای لذت بردن ، چیزی هست ...
عالی و دراماتیک .

و اما یک جسارت .در شعر کوتاه ضربه ی پایانی بسیار مهم است ....سطر اول شعر ، باعث کاهش ضربه ی پایانی شده است .....بنظر من حذف سطر اول ، زیبایی و ضربه ی نهایی شعر را دو چندان می کند ......جسارتم را عفو بفرمایید ...دارم درس پس می دهم .....



دستمالی با خود بیاورید تا ...


نجابت چشمانم را


با آن اثبات کنم .ـــ


شعرهایم هنوز باکره اند...!

سلام و عرض ادب استاد احمدی زاده عزیز
اولش اومدم شعرتون رو بخونم
و عجب شعر نابی هم بود
با زبان خاص خودتون
و زیبایی ژرف همیشگی
ولی بعد چشمم به متن زیبایی که در ذیل شعر مرقوم فرموده بودین خورد و صدچندان لذت بردم
درود بر شرافت قلمتون
واقعیت اینه که حقیر پس از کلی جستجو در سال ۹۲ این سایت رو پیدا کردم و از اون روز فعالیت اصلیم در همین سایته و بسیاری از شاعران دوست رو به حضور در سایت شعرناب تشویق کردم و به اینکار ادامه خواهم داد، به جرات و مستند میگم که هیچ سایت شعری در فضای مجازی، آزادی و امکانات و مدیریتی مثل شعرناب قابل تحسین نداره، و اینو به تموم کسانی که قصد فراگیری شعر و ادبیات در حد مجازی و رسیدن به پله های بالاتر شعر دارن، بعنوان برادر کوچکتری که بیش از سی و چند سال در دریای ادبیات چه در دنیای واقعی چه مجازی دست و پا زده عرض میکنم.
امیدوارم دوستان شاعر و نوآموزان شعر و ادبیات از این فرصت ناب برای افزایش توانایی خود استفاده کنن.
ارادت داریم استاد احمدی زاده عزیز
و سپاسگزار زحمات بی دریغ شما هستیم
به امید موفقیت روز افزون برای شما مدیریت محترم و اهالی خوب و دوست داشتنی سایت اعم از شاعران و مدیران افتخاری و مدیر محترم ویراستاری
در پناه حق باشیم همگی