يکشنبه ۲ دی
بداهه ای مشترک ، شبی در تلگرام شعری از امیرحسین مقدم
از دفتر حضور دوباره نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۲۳ خرداد ۱۳۹۵ ۰۹:۲۳ شماره ثبت ۴۷۷۸۶
بازدید : ۴۶۹ | نظرات : ۸
|
آخرین اشعار ناب امیرحسین مقدم
|
:
بداهه ای سرعتی و مشترک و با جناب کمال حسینیان بزرگوار
ای جام جمشیدی بگو باری غزل آغاز کن
خوش می نوازی بر دلم ای عشوه گرهی نازکن 1
کمتر کن این ناز و ادا ، این عشوه های پر بها
از گوشه های جان ما ، آغاز کار ساز کن 2
پشت در قلب توام جا مانده از سیل غمی 3
باشد که رحمت آوری پویا بیا در باز کن
وامانده در اسرار ، من . سرخورده از انکار ، من 4
برخیز و در این ماجرا ، با ما تو کشف راز کن
ای شاعر ِ سر، مگو خواهم شبی در روبرو 5
باشی تو هم از لطف هو ، وانگه به شعر ایجاز کن
سر مگو باما مگو. ما طاقت ازکف داده ایم. 6
پیش آی و جان خسته را با لطف خود دمساز کن
این سنگ و این تیر و کمان، جانم گرفته هم امان 7
خونم بریز آرام جان، دفع ام ز تیر انداز کن
از لطف خود با ما کمی ، چون مرهمی ، چون همدمی 8
ای صاحب کون و مکان ، با ما کمی اعجاز کن
هر ذره از ذرات او، سرّی نهان شد مو به مو 9
من ذره ای بی سر وسر، لطفی به این سرباز کن
بشکسته این بال و پرم ، بشکسته و پر بسته ام 11
من را زمن بیرون ببر ، با ما کمی پرواز کن
اینک "حزین" گشته خجل، با این کلام منفصل. 11
دارد تمنای بحل، بگذر از او اعــزاز کن
ابیات اول . سوم . پنجم . هفتم . نهم و یازدهم ازجناب کمال حسینیان
و ابیات دوم . چهارم . ششم . هشتم و دهم از امیرحسین مقدم .
شب نیمه شهریور 94.
بداهه ای که با غزل خوانی پویا جمشیدی عزیز شروع شد و به اینجا رسید که میبینید.
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
درود
بسیارزیبا بود