چهارشنبه ۲۸ آذر
|
دفاتر شعر محمد مهدی (هوشیار) فرازمند
آخرین اشعار ناب محمد مهدی (هوشیار) فرازمند
|
سالها پیش که نوجوان بودم
دارای فکر و ذهنی روان بودم
همه شب تا صبح نمی خفتم
با خودم همیشه می گفتم
این خدا که می گویند، کیست؟
چرا ، جز او ، خدایی نیست؟
چرا مردم کوی و برزن، هر دم
به نام مبارکش می خورند، قسم
چرا می گویند خدا نور است
صاحب عرش و ملک و حور است
آیا خدا ز من خبر دارد؟
آیا خدا به من نظر دارد؟
آیا خدا مرا دوست دارد؟
یا که بر من خشم می آرد؟
مادرم به گاهغم و اندوه
آنگاه که می آید به ستوه
می گوید؛ خدا، دوای دردهاست
هر کار که او می کند، رواست
هر روز، پدرم، بعد از نماز
با خدا می کند، راز و نیاز
نمی دانم با خدا چه می گوید
یا که از لطف او چه می جوید
نگاهش به آسمان جاری است
همتش عالی تر از عالی است
تا پدرم سالم است و جان دارد
سفره ما همیشه نان دارد
مادرم شکر گزار خداست
ممنون رنج و زحمت باباست
دعا می کند با صدای بلند
تا که فرزندانش نبینند گزند
اما معمای ذهن من این بود
سؤال مهمی از دین بود
که چرا آفرید، خدا، ما را؟
یکی ندار است و آن یکی دارا
یکی سالم است ، بی هیچ دردی
یکی، مبتلا به حصبه و زردی
یکی هم پدر دارد ، هم مادر
عمو، عمه، خواهر ، برادر
آن یکی خانه در شیرخوارگاه دارد
بسی حسرت و هزار ، آه دارد
نه پدر نه مادر، نه فامیل دور
نه کسب و کاری، نه کفن نه گور
یکی خانه اش، بزرگ و وسیع
عمارتی با برجهای رفیع
یکی هم در این کره زمین
نشسته در خانه ای کوچک و نمین
مستأجر است و خانه اش بر دوش
همیشه در فغان است و درخروش
یکی مرکب سواریش، غوغاست
یکی را تهیه ی نان شب، اولاست
یکی هم مال دارد و هم پست
آن یکی پایه های کارش، سست
یکی لباس شیک می پوشد
آن یکی پوست خیک می پوشد
یکی هر روز کباب می خورد
آن یکی نان و آب می خورد
خلاصه ، بالای خط فقر، حلواست
پایین تر از خط فقر، بلواست
چه بیدار بودم و چه می خفتم
با خودم همیشه می گفتم
این همه بنده، خدا دارد
چگونه حساب همه را دارد؟
پست و بالای زندگی از چیست؟
علت العلل این مسائل کیست؟
خدا هرگز نمی کند، ظلمی
مرتکب نمی شود، جرمی
هر چه هست زیر سر بشر است
از آدمی است، آنچه مایه شر است
آدم که فریب شیطان، خورد
جز ندامت، بهره ای نبرد
ظلم را, نفس قابیل کرد ،جاری
او ،زمین را ز عدل کرد عاری
بشر وارث سست ایمانی خود است
وارث جهل و نادانی خود است
یادی بود از دورا نوجوانی و مسائلی که ذهنم را به خود مشغول کرده بود که البته جواب آنها را طی زندگی به عینه، مشاهده کردم. البته با زبان دوران نوجوانی سروده ام و خیلی در قید قواعد شعری نبوده ام.
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
تا پدرم سالم است و جان دارد
سفره ما همیشه نان دارد