يکشنبه ۲ دی
|
دفاتر شعر ایمان کاظمی ( متخلص به ایمان )
آخرین اشعار ناب ایمان کاظمی ( متخلص به ایمان )
|
غمی به نازک دل آشیانه میگیرد
شرر زِ سِرِّ سویدا زبانه میگیرد
نفس نفس ز کلامم حدیث محنت و جور
دوباره زمزمهیِ جاوِدانه میگیرد
بیا که آینهیِ بی مثال فکرتْ را
غبارِ کورِ تعصب نشانه میگیرد
زَهی به قاضیِ شهر و زَهی به شاهدِ مست
که از خزانهیِ سلطان اعانه میگیرد
فغان که زاهدِ پشمینهرویِ ژولیده
وضو زِ اشک یتیمان شبانه میگیرد
نشان مُهر ریائی چو مُخلصانِ طریق
همی به چهرهیِ خود ناشیانه میگیرد
قسم قسم که زِ بیغولههای اندیشه
کلاهِ حیله گری ماهرانه میگیرد
ببین که شهوت پوشیده جامهیِ تقوی
چگونه بوسه زِ لب عارفانه میگیرد
ستم ستم که تهی میکنند قامتِ دین
چُنان که مغز ستون موریانه میگیرد
کنون که دشنهیِ دونان به قلبِ عشق افتاد
کنشت و صومعه راهِ فَسانه میگیرد
عطش عطش که کویر بیان من امشب
سراغِ آبِ زلالی روانه میگیرد
جنون جنون ز صدایم شُریحِ قِصّهیِ درد
نشان زِ کفر و خط از تازیانه میگیرد
بنال مرغ شباهنگ از این همه نیرنگ
دمی چو کشتی «ایمان» کرانه میگیرد
درود بر عزیزان ؛
این شعر در وصف زاهد نماهایی سروده شده که از نام دین سوء استفاده مینمایند و بهیچ وجه جنبه عمومیت ندارد و منکر وجود فرزانگان و علمای صالحی که همواره وجودشان منشأ نور خداوندی است ، نمیباشد.
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
زیبا و موثر