يکشنبه ۴ آذر
((تو شكستى... تو گسستى... تو بخستى...)) شعری از وحیدی ( شيرازی)
از دفتر شعرناب نوع شعر
ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۲ شهريور ۱۳۹۰ ۱۳:۰۶ شماره ثبت ۴۷۵۳
بازدید : ۷۲۲ | نظرات : ۱۲
|
دفاتر شعر وحیدی ( شيرازی)
آخرین اشعار ناب وحیدی ( شيرازی)
|
((تو شكستى... تو گسستى... تو بخستى...)) هر سلسله بستيم به تدبير، شكستى هر دل كه ببستيم به مهرى، تو گسستى 1 هر روى نكويى كه بدان چشم شكفتيم خود دام بكردى وى و، دل بيمار بخستى 2 از ديده يكى سير نديديم عبث شد وز شوق به هر آينه ميلى بنموديم شكستى 3 هر سمت نكويى كه نشان از بر دلدار بديديم با ميل تو هر خار و خسى بر قدم و ناى بجستى 4 بر هر كه، دلى داده و افسار سپرديم يا كُشتى و يا نوش بداديش كه پريد از سرِ مستى 5 دوشم بخيالى، شكرى در دهن افتاد خوابم بربودى تا، شهد چه بس تلخ نشستى 6 گردونه ى سلامت، شادابى و جوانى انگار دست ما بود، بآزار دو صد بار ببستى 7 پس مهر نمودى ز چه رو بر جگر داغ زيبائى و شادابى هم شوق حسن پرستى 8 راهى نمانده ديگر جز سمت تو قاتل اى حاسدى كه مى پرستى، خود در عين خود پرستى 9 (وحيدى شيرازى: 1390/06/02 هـ . ش)
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.