يکشنبه ۴ آذر
تقدیر شعری از محمود انصاری
از دفتر غزل نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ شنبه ۸ خرداد ۱۳۹۵ ۲۲:۱۲ شماره ثبت ۴۷۳۶۱
بازدید : ۵۹۲ | نظرات : ۷
|
آخرین اشعار ناب محمود انصاری
|
اول جهــــــــان و آب و دریا آفریده شد
گویی تـــــمام عشق یکجا آفــــریده شد
بعدا شهابـــی آسمان ها را خزید و رفت
اینگونه تقدیــــر مــن و مــا آفریده شد
فکــــــرش بکن در آسمان ابری سیاه شد
باران گرفت و این غــــزل ها آفریده شد
با قطــــــــره آبی بود یا با یک خمیر گِل
کز آن لب و آغـــــــــوش زیبا آفریده شد
وقتــــــی کنار دلخوشی هایم تو نیستی
روحم چه بی اندازه تنـــــــها افریده شد
مجنون که چیزی از لب و بوسه بلد نبود
این هــــــــا همه با دست لیلا آفریده شد
بیچـــــاره تا فــــرهاد دم میزد ز عاشقی
از بخت بد کــــــــوه و کمرها آفریده شد
دارد چه رنجـــــی میبرد\" آدم\" ز بودنش
اصلا چـــرا اینگــونه\" حوا\" آفریده شد؟!!
محمود انصاری
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
بسیار زیباست
حوا آفریده شد
که آدمیزاده آدم شود
ولی نشد