بند دوست

سلام بر شاعر گرامی
غزل خوبی بود . در وزن شعر مطالعه بیشتری داشته باشید .



ای کاش نبودم که ببینم رخ یارم(ای کاش نمیرم که ...)



دیوانه ی آن جلوه ی زیبای نگارم



ابروی کمان و مژه و دیده ی آن یار



برده ز من خسته همه صبر و قرارم



اینک شده است خانه ی دل طاق دو ابرو(اینک شده آن خانه ی دل ...)



مرهم ز که گیرم بنهم بر دل زارم



چشمم به در است تا که ببینم اثر دوست



ای کاش به او گفته شود این شده کارم



رویای من این است که روم خارج از این بند( رویای من اینست ،روم خارج زندان )



تنها شوم او بنشیند به کنارم(تنها شوم و آید و خندد،به کنارم )



این جمله بگویم به در گوش نکویار



تو روشنی راه منی در شب تارم



ای کاش شوم کور و کر و لال( ای کاش شوم کور و کر و جمله همه لال)



بی دوست نمی ارزد از این هر چه که دارم( بی دوست نیرزد به خدا هر چه که دارم )