سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

شنبه 11 اسفند 1403
    2 رمضان 1446
      Saturday 1 Mar 2025

        حمایت از شعرناب

        شعرناب

        با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

        تمام پلیدیها در خانه ای قرارداده شده و کلید ان دروغگویی است. امام حسن عسكري(ع)

        شنبه ۱۱ اسفند

        گندم احساس

        شعری از

        قاسم پیرنظر سلیم

        از دفتر سکوت سایه نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۳۰ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۰۰:۱۳ شماره ثبت ۴۷۰۷۸
          بازدید : ۶۱۲   |    نظرات : ۶

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه

        گندم احساس

        دلم خوش بود برگردی به خانه
        که باز آید سرم شوق ترانه

        بروید گندم احساسمان باز
        زند از رد پاهایت جوانه

        زهم گل بشنویم و گل بگوئیم
        بوجد آید به ما خندد زمانه

        شود آئینه ی من چشمهایت
        ببینم عشقمان را جاودانه

        تو رفتی من هنوز امیدوارم
        ترا در ماه می جویم شبانه

        همین امشب ترا پرسیدم از شمع
        خودش را سوخت ، آموزد بهانه ؟

        نشستم تا سحر بیدار ، شاید
        شمیمت را ببویم نو برانه

        بیادت ابن غزل را هدیه کردم
        شفایق پیش چشمم زد جوانه

        سراغت را گرفتم از " سلیمی" ؟
        صبوری هدیه ام کرد عارفانه

        پبرنظر "سلیم
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        جمعه ۳۱ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۲۰:۳۸
        درود گرامی
        غزلی ناب و زیباست خندانک خندانک
        علیرضا کاشی پور محمدی
        پنجشنبه ۳۰ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۱۲:۴۹
        خندانک خندانک خندانک
        صفیه پاپی
        پنجشنبه ۳۰ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۱۳:۵۳
        ..................... خندانک خندانک خندانک .....................
        زیبااا بود بزرگوار خندانک خندانک خندانک
        هزارااان درود خندانک خندانک خندانک
        .................. خندانک خندانک خندانک ......................
        تقدیم به اهالی خوب شعرناب:

        مي گويند حدود ٧٠٠ سال پيش، در اصفهان مسجدي مي ساختند. روز قبل از افتتاح مسجد، کارگرها و معماران جمع شده بودند و آخرين خرده کاري ها را انجام مي دادند. پيرزني از آنجا رد مي شد وقتي مسجد را ديد به يکي از کارگران گفت: فکر کنم يکي از مناره ها کمي کجه!
        کارگرها خنديدند. اما معمار که اين حرف را شنيد، سريع گفت : چوب بياوريد! کارگر بياوريد! چوب را به مناره تکيه بدهيد. فشار بدهيد. فشاااااااااااااار....!!!
        و مدام از پيرزن مي پرسيد: مادر، درست شد؟!!
        مدتي طول کشيد تا پيرزن گفت: بله! درست شد!!! تشکر کرد و دعايي کرد و رفت...
        کارگرها حکمت اين کار بیهوده و فشار دادن مناره را پرسيدند؟!
        معمار گفت : اگر اين پيرزن، راجع به کج بودن اين مناره با ديگران صحبت مي کرد و شايعه پا مي گرفت، اين مناره تا ابد کج مي ماند و ديگر نميتوانستيم اثرات منفي اين شايعه را پاک کنيم. اين است که من گفتم در همين ابتدا جلوي آن را بگيرم!
        ابوالحسن انصاری (الف رها)
        پنجشنبه ۳۰ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۱۹:۰۵
        خندانک خندانک خندانک
        مهدی حریفی
        جمعه ۳۱ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۲۱:۲۲
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        درود بر شما...مرحبا
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        همایون فتاح(رند)
        شنبه ۱ خرداد ۱۳۹۵ ۱۹:۲۷
        ازاین غزل ت شوریده ترین من خندانک خندانک خندانک خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        2