کاش یکشب حجرالاسود چشمت بدمد

باز کن روسری ات، قافیه باران بشود
مطلع شعر و غزل ،فت و فراوان بشود

/
چهره بگشا و شبم را به تغزل بنواز
جلوه کن تا گل مهتاب نمایان بشود

/
چنگ زن تار دو گیسو به تغنای غزل
تا دل جمع به ناز تو چراغان بشود
/

چار سوق سر بازار «وکیل»م ، بگشای
تا دل عاشق عطار غزل خوان بشود

/
کاش یکشب حجرالاسود چشمت بدمد
تا مگر داعشی دیده ، مسلمان بشود
/

در حریم غزل و دلبری و تیغ و تُرنج
ایخوش آن عشق که سهم دل مهمان بشود


حسین دلجووو

.بازار «وکیل» نام بازار شیراز متعلق به دوران زندیه است